تکلم

معنی کلمه تکلم در لغت نامه دهخدا

تکلم. [ ت َ ک َل ْ ل ُ ] ( ع مص ) سخن گفتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( از غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). سخن گفتن که در مستمع اثر کند. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ).

معنی کلمه تکلم در فرهنگ معین

(تَ کَ لُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) سخن گفتن .

معنی کلمه تکلم در فرهنگ عمید

سخن گفتن، به سخن آمدن.

معنی کلمه تکلم در فرهنگ فارسی

سخن گفتن، بسخن آمدن

معنی کلمه تکلم در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سخن گفتن راتکلّم گویند و از آن در بابهای طهارت، صلات، حج، نکاح و قضاء به مناسبت سخن رفته است. تکلّم در فقه یا به اعتبار انطباق عنوانی از عناوین خاص، موضوع حکم قرار گرفته است ـ مانند تکلّم به اعتبار انطباق عنوان ارشاد جاهل یا امر به معروف و نهی از منکر بر آن، که با شرایطی واجب می‏شود. تکلّم به عنوان دعا و ذکر مستحب و به عنوان غیبت و تهمت حرام است ـ و یا به اعتبار خود تکلّم. احکام قسم نخست در عناوین خاصّ خود مطرح خواهد شد. در این جا به احکام قسم دوم اشاره می‏کنیم.
تکلّم بنفسه امری مباح است؛ لیکن به سبب عروض حالاتی، احکام دیگری می‏یابد.
← تکلّم حرام
اگر کسی به سبب جنایتی قوّه تکلّم دیگری را از بین ببرد، به‏گونه‏ای که نتواند هیچ یک از حروف معجم را ـ که بنابر قول مشهور ۲۸ حرف عربی است ـ تلفظ نماید، دیه کامل بر جانی ثابت می‏شود و اگر تنها توانایی تلفظ بخشی از حروف را نداشته باشد، دیه به نسبت ثابت می‏شود.
آثار تکلّم در نماز
تکلّم دارای آثاری است از قبیل بطلان نماز در صورت تکلّم عمدی در اثنای آن، و وجوب دو سجده سهو در صورت تکلّم سهوی.
[ویکی الکتاب] معنی تُکَلِّمُ: سخن گفتی
معنی لَّا تُکَلِّمَ: که سخن نمی گویی (در عبارت "أَلَّا تُکَلِّمَ ﭐلنَّاسَ " جزمش به دلیل "أن" ناصبه است که البته نون آن هم با ادغام یرملون حذف شده است)
معنی لَا تَکَلَّمُ: سخن نمی گوید
معنی نَّتَکَلَّمَ: که سخن بگوییم - که تکلم کنیم
معنی یَأْتِ: که بیاید (عبارت "یَوْمَ یَأْتِ لَا تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ " یعنی : روزی که چون فرا رسد، هیچ کس جز به اجازه او سخن نمیگوید)
معنی لَّکِنَّاْ: ولی من (اصل آن لکن انا بوده که همزه انا بعد از نقل فتحهاش به نون حذف شده ، و دو نون در یکدیگر ادغام گردیده که در حالت وصل با نون مشدد و با صدای بالا و بدون الف قرائت میشود ، و در حالت وقف با الف ، مانند کلمه انا که ضمیر تکلم است و در حالت وصلی به صور...
معنی أَوْحَیٰ: وحی نمود-اشاره کرد(وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی .به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موارد القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه " و اوحی ربک الی...
معنی أَوْحَیْتُ: وحی کردم(وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی .به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موارد القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه " و اوحی ربک الی النحل" و ...
معنی أَوْحَیْنَا: وحی کردیم(وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی .به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موارد القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه " و اوحی ربک الی النحل" و...
معنی وَحْیٌ: وحی - القا و فهماندن معنی به شخصی به صورتی که از دیگران پوشیده باشد- الهام (وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی .به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موار...
معنی وَحْیِنَا: وحی کردن ما - وحی ما (وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی .به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موارد القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه " و اوحی ربک ...
معنی وَحْیُهُ: وحی آن (وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی .به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موارد القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه " و اوحی ربک الی النحل" و و...
ریشه کلمه:
کلم (۷۵ بار)

معنی کلمه تکلم در ویکی واژه

سخن گفتن.

جملاتی از کاربرد کلمه تکلم

ای شاه جهان ای‌که به هنگام تکلم کس‌گفت ترا می‌نکند فرق ز فرقان
متکلم بود بدان دایم وان معانی بدو بود قایم
لب گشایی به تکلم ز کلامت گردم مژده وصل رسانی ز پیامت گردم
عن النبی صلی اللَّه علیه و آله و سلم، بکم عن ان یتکلموا بالمدح و الثناء علی النبی صلی اللَّه علیه و آله و سلم، عمی عن رؤیة الخیر و ما ینفع النبی صلی اللَّه علیه و آله و سلم و اصحابه.
تکلف بر طرف سرچشمهٔ حیوان به جوش آمد چو گشتند از تکلم موجزن لبهای می نوشش
ابوالفرج عبدالرحمن بن علی ابوالفضائل جمال‌الدین بغدادی معروف به ابن جوزی (۵۱۰ه/۱۱۱۶م – ۱۲ رمضان ۵۹۲ ه)، فقیه، محدث، متکلم و تاریخ‌نگار حنبلی مذهب بغدادی بود. نسب خانوادگی وی به ابوبکر خلیفه اول می‌رسد.
مردم این روستا به زبان لری تکلم می کنند
باشد تکلم تو زبان بند اهل عشق کش استماع مایه خاموشی آورد
ابوالمکارم عزّالدین حمزة بن علی بن زهره معروف به ابن زهره، فقیه، اصولی، متکلم و نحوی، یکی از علمای بزرگ شیعه در قرن ششم هجری قمری است.
همانا که گویی مذهب مشهور میان فقها و متکلمان آن است که جان آدمی به مرگ معدوم شود آنگاه وی را با وجود باز آرند و این مخالف آن است.
مردم این روستا از طایفه پبدنی می باشند و به گویش بختیاری تکلم می کنند.
به این دلیل این‌که خوانندگان موسیقی بخشی‌های خراسان شمالی به زبان ترکی تکلم می‌کردند کشور جمهوری آذربایجان قصد ثبت موسیقی مقامی خراسان را داشت؛ که در پی دریافت نامه‌ای از یونسکو، ایران مدارک مورد نیاز را آماده کرد و آن را به ثبت رساند.
مهدی حائری یزدی (فروردین ۱۳۰۲ – ۱۸ تیر ۱۳۷۸) فقیه و متکلم شیعه ایرانی، استاد حوزه علمیه قم، دانشگاه تهران و دانشگاه‌های کانادا و آمریکا، نماینده بروجردی در آمریکا و اولین سفیر ایران در آمریکا پس از انقلاب ۱۳۵۷ و عضو مکتب متاع بود که در دوران وزارت خارجه کریم سنجابی و با نظر استاد و دوستش روح‌الله خمینی به این مقام منصوب شد.
در وصف تار مویت یک مو بیان نکردم با آن که در تکلم هر موی من زبان شد
اکثریت مردم استان کردستان به میزان ۹۷٬۸ درصد به زبان کردی با لهجه‌های مختلف صحبت می‌کنند. زبان کردی یکی از زبان‌های گروه هند و اروپایی و ایرانی است. زبان کردی علاوه بر استان کردستان در استان‌های ایلام، کرمانشاه، آذربایجان غربیِ، همدان و شمال خراسان و دیگر کشورهای خاورمیانه همچون ترکیه، عراق، سوریه، لبنان و ارمنستان نیز تکلم می‌شود و لهجه‌های گوناگونی دارد. در استان کردستان گویش‌های سورانی، کردی جنوبی (گروسی و کلهری) از زبان کردی و هورامی از زبان گورانی تکلم می‌شود، اما پر تکلم‌ترین گویش کردی در استان کردستان «سورانی» است که لهجه‌های اردلانی، کردی سقزی، جافی، مکریانی، بابانی از این گویش در این استان تکلم می‌شود.
یتکلم یقول انی وکّلت بثلثة: بکلّ جبار، و بمن ادّعی مع اللَّه الها آخر، و بمن قتل نفسا بغیر نفس، فتنطوی علیهم فتطرحهم فی غمرات جهنم.»
هر برگ سبز، طوطی شیرین تکلمی هر شبنم گلی، نظر پاک دیده ای است
ابوالحسین احمد بن یحیی بن محمد بن اسحاق راوندی،(۸۲۷–۹۱۱ م)، محقق و متکلم ایرانی معتزله و از اعضای بیت الحکمه بود. او در اوایل عمر خود از علمای معتزله بود، اما سپس عقیده معتزله را رد کرد. پس از آن، عالم شیعه شد؛ در مورد اینکه آیا او تا زمان مرگش شیعه ماند یا نه، بحث‌هایی وجود دارد، اگرچه اکثر منابع رد نهایی او از تمام ادیان و ملحد شدن را تأیید می‌کنند. هیچ‌یک از آثار او باقی نمانده‌است، و نظرات او از طریق منتقدانش و کتاب‌های باقی مانده‌ای که به او پاسخ داده‌اند حفظ شده‌است.