توحش
معنی کلمه توحش در فرهنگ معین
معنی کلمه توحش در فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] وحشت داشتن.
معنی کلمه توحش در فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) رمیده شدن از مردم وحشی گردیدن . ۲ - ترسیدن وحشت داشتن . ۳ - خالی شدن مکانی . ۴ - دژم شدن خشمگین گشتن . ۵ - ( اسم ) رمیدگی از مردم وحشیت بیابان نشینی . جمع : توحشات .
ویران و بی اهل و خشک شدن خانه و جای ٠ خشک شدن زمین ٠ ویران شدن منزل و دور شدن مردم از آن جا ٠
معنی کلمه توحش در دانشنامه آزاد فارسی
معنی کلمه توحش در ویکی واژه
ترسیدن، رمیدن.
جملاتی از کاربرد کلمه توحش
مسکن الروح حول عزته مسکن لیس فیه یستوحش
هر که را همه الفتها وحشت گردد وی غریب باشد؛ از آنچه درویش را در دنیا و عقبی وطن نیست و الفت نه، اندر وطن وحشت بود وچون الف وی از کون منقطع شود وی از جمله مستوحش گردد، آنگاه غریب باشد و این درجتی بس رفیع است. واللّه اعلم.
شرم میدارم زشیخ خانقاه و برهمن نه مسلمانم نه گبرم زین سبب مستوحشم
کرم ز ساحت ایّام بود مستوحش و لیک با دم خلق تو یافت استیناس
نسل نخست همچنان بر خوی خشونت و توحش بادیهنشینی (مانند تنگی معیشت و دلاوری و شکار و اشتراک در فرمانروایی) استوار است و، بههمین علت، شدت عصبیت در میان آنان همچنان محفوظ میماند. از همینرو، دم شمشیرشان بُرنده و جانبشان شکوهمند و مایهی بیم دشمن است و مردم مغلوب و فرمانبر آنانند.
پسر آن ملکی تو که زبان رنجه شود گر ز آثار فتوحش تو یکی برشمری
النَّاسِ جمع انسانست. و مردم را انسان بآن نام کردند که فراموش کارست لقوله تعالی و لقد عهدنا الی آدم من قبل فنسی اللَّه تعالی آدم را فراموش کار خواند و این عیب در سرشت آدم و فرزندان نهاد، و از خود جلّ جلاله نفی کرد و گفت و ما کان ربّک نسیّا. و گفتهاند انسان بآنست که انس ایشان بمشاهدت یکدیگر بود چنانک آدم را بیافرید و آدم مستوحش میشد از وحدت، حوا را بیافرید تا بوی مستانس شد و قیل سمّی بذلک لظهوره و ادراک البصر ایّاه من قولک انست کذا ای ابصرت.
نسلکشی یزیدیان، پیروان یکی از قدیمیترین مذاهب خاورمیانه، نمادی دیگر از توحش حکومت او بود. در اوت ۲۰۱۴ هزاران مرد ایزدی در سرزمین اجدادیشان در کوههای شنگال عراق قتلعام شدند و زنانشان یا کشته شدند یا به عنوان بردهٔ جنسی به اسیری برده شدند. داعشیها به بردگی بردن زنان و دختران اسیر شده را احیای سُنت و این افراد را «غنائمی از مشرکان شکستخورده در جنگ» بهشمار میآوردند.
کز فتوحش دفتر من چون فلک شد پر نجوم وز مدیحش خاطر من چون صدف شد پرگهر
مهدی اخوان ثالث، در پاورقیِ خود در سرودهٔ ارغنون، با نشان دادنِ بیزاری از حاجی فیروز، آن را «بقایای نفرتانگیز عهد توحش و بردهداری» نامیدهاست.
فیلم روایتگر انقراض تمدن مایا است و به زبان غیر انگلیسی ساخته شدهاست. کیفیت پوشش و زندگی مردم مایا به سبک انسانهای اولیه به تصویر کشیده شدهاست و توحش مردم و بیگانگی فیلم از مظاهر مدرنیته گواه بر این مدعاست.
از دیدگاه تاریخی، قنطورس یا سنتاروس نام یکی از اقوام یونان قدیم است که در کوهستانهای اطراف کوهستان پلیون زندگی میکردند و هنر یونان آنان را به صورت نیم انسان و نیم اسب نشان میداد، این تصور یا به دلیل این بودهاست که ایشان سرشتی توحش آمیز داشتهاند یا از آن رو که در سوارکاری مهارت بسیار داشته و سخت توانا بودند بهصورتی که اسب و سوار بهصورت حیوانی واحد تصور میشدند.
مدیریت توحش: خطیرترین مرحلهای که امت اسلام از آن میگذرد (به عربی: إدارة التوحش: أخطر مرحلة ستمر بها الأمة) یا اداره توحش کتابی از ابیبکر ناجی، استراتژیست اسلامی است که در سال ۲۰۰۴ در اینترنت منتشر شد. این کتاب ارائهدهنده استراتژی برای القاعده و سایر افراطگرایان در جهت ایجاد خلافت اسلامی جدید است.
چنان مستوحش از خویشم چنان مستغرقِ فکرم که از مشغولیِ خاطر نمی گیرد دگر خوابم
خودپرستان میرمند از ما که ما مَی میخوریم ز آدمیّتشان نصیبی نیست یا مستوحشاند