تعین

معنی کلمه تعین در لغت نامه دهخدا

تعین. [ ت َ ع َی ْ ی ُ ] ( ع مص ) ناشناسا نمودن خود را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || درنگ کردن جهت رسیدن بچیزی. || بیقین دیدن کسی را. || نزدیک آمدن جهت اعانت. || چشم دار گردیدن چرم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || مخصوص شدن چیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مخصوص شدن چیزی از میان چیزها. ( غیاث اللغات ). بمعنی تشخص است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). آنچه چیزی بدان از دیگر چیزها ممتاز شود. ( از تعریفات جرجانی ). || تعیّن علیه الشی ٔ؛ لازم شد بر وی بعینه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || نرم و تنک گردیدن مشک از دیرینگی. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) گاهی مراد از هستی و وجود نیز باشد. ( غیاث اللغات ). وجود و هستی. ( ناظم الاطباء ). || حصه و بهره و هر چیز مخصوص به کسی. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه تعین در فرهنگ معین

(تَ عَ یُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - بزرگی و دارایی یافتن . ۲ - به چشم دیدن .

معنی کلمه تعین در فرهنگ عمید

۱. (فلسفه ) به چشم دیدن چیزی و به یقین پیوستن.
۲. لازم و محقق شدن امری یا چیزی.
۳. بزرگی و دارایی پیدا کردن، جاه، مقام، و بزرگی داشتن.

معنی کلمه تعین در فرهنگ فارسی

بچشم دیدن چیزی وبه یقین پیوستن، لازم ومحقق شدن امر
۱ - ( مصدر ) بچشم دیدن چیزی و بیقین پیوستن . ۲ - بزرگی و ثروت یافتن . ۳ -( اسم ) بزرگی . جمع : تعینات .

معنی کلمه تعین در دانشنامه آزاد فارسی

تَعَیُّن
در اصطلاح عرفانی به معنای مرتبه. واضح است که اگر این اصطلاح دربارۀ عوالم وحدانی، که هیچ کثرتی ندارد، به کار رود، صرفاً به معنیِ مرتبه و مرحله ای برای تمایز از دیگر مراتب است. بدین ترتیب اگر از تعیّن اول و تعیّن ثانی سخن می رود، تنها برای تمایز دو مرحلۀ وحدت تام و مرتبۀ ظهورِ علمیِ اشیاء در ذات حق است. از همین روست که تعیّن ثانی را حضرت ارتسام، یا حضرت علم ازلی نیز خوانده اند. در کتب عارفان، به تعیّن جامع، که مرحلۀ اسم جلالۀ الله است نیز اشاره می شود. این تعیّن، ذات و تجلیّاتش را به نحو جامع در خود دارد.

معنی کلمه تعین در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تعیّن، اصطلاحی در فلسفه و کلام و عرفان اسلامی است.
تعین در لغت به معنای مخصوص شدن چیزی از میان چیز ها، به یقین دیدن کسی یا چیزی، حصه و بهره و هر چیز مخصوص به کسی است.
معنای تعین در فلسفه و کلام
تعین در فلسفه و کلام به معنای امری است که یک شی ء با آن منفرد می گردد و از بقیه چیز ها امتیاز پیدا می کند، به طوری که دیگر اشیا در آن هیچگونه اشتراکی ندارند. به عبارت دیگر، به امتیاز و تمیّزِ یک موجود از همه موجودات دیگر، تعین گفته می شود
مترادف بودن لفظ تشخص و تعین در متون فلسفه و کلام اسلامی
در متون فلسفه و کلام اسلامی لفظ تشخص و تعین به جای یکدیگر و به ترادف به کار رفته است و حتی برخی این دو را از حیث معنی و مفهوم عین یکدیگر تلقی کرده اند اما این دو با یکدیگر تفاوت دارند
ماهیت تعین در مباحث حکیمان و متکلمان
...

معنی کلمه تعین در ویکی واژه

بزرگی و دارایی یافتن.
به چشم دیدن.

جملاتی از کاربرد کلمه تعین

گرفته بود زمین تا فلک غبار تعین ازین دو عرصه چو بیدل ‌کنار کردم و دیدم
پیاله: تعین‌های هستی می‌باشد که همه آن‌ها آینه حق هستند. کنایت از محبوب نیز می‌باشد. صفای ظاهر و باطن که هرچه در او باشد عیان می‌گردد.
کلمهٔ برده مافوره در زبان رایج کردی ترکیبی از دو واژهٔ (برد) به معنای سنگ و (مافوره) به معنای قالی و قالیچه است، با ابعاد مشخص و تعین شده چون نامگذاری آن براساس این کتیبه با ابعاد مشخص و مستطیل شکل بوده، بنابراین وجه تسمیهٔ مناسبی می‌تواند باشد، امید است در آینده پرده از رازهای تاریخ تاریک اینگونه اماکن برداشته شده و چراغی روشن، فرا راه تمدن منطقه باشد.
پیش از آنکه حسن عسکری به خلافت برسد، مستعین خلیفه بود و وی با علی هادی، امام دهم، و پسرش حسن عسکری خصومت داشت. متقابلاً، این دو نیز دشمن وی بودند. نامه‌ای از حسن عسکری در بیست سالگی خطاب به ابواحمد عبیدالله بن عبدالله بن طاهر، از امرای طاهریان، که از مخالفان مستعین بود به ثبت رسیده، و در آن خلیفه را «طاغی» نامیده و از خداوند عزل وی را خواستار شده است. اندکی بعد در پی شورشی علیه مستعین، وی خلع شد و معتز به جایش خلیفه شد.
هزار آینه بر سنگ زد غرور تعین جهان به خود طرف است از مقابلی‌که ندارد
داریوش بزرگ، فلات ارمنستان را تحت کنترل درآورد و آن را به دو ساتراپ تقسیم کرد. مرکز ساتراپ شرقی شهر اربونی تعین شد. منطقهٔ نخجوان، که در ساتراپ شرقی قرار داشت، تا پایان دورهٔ هخامنشی به دست خاندان یرواندونی، که حاکم ساتراپ‌های این منطقه بودند، اداره می‌شد.
طبق تحلیل‌های سنتی اراده آزاد یک عامل برای انجام عملی دیگر آزاد است اگر عمل دیگری را انجام داده باشد در صورتی که خواسته باشد که عمل دیگری را انجام دهد. طبق این تحلیل عامل‌ها می‌توانند اراده آزاد داشته باشند، حتی اگر تعین‌گرایی درست باشد.
مراحل پرجنجال ازدواج همین دوره‌است زیرا مشکلات رضایت همه اعضای فامیل دختر خیلی مهم‌اند. در این مرحله فامیل دختر پرس و پال در مورد بچه و اعضای فامیل آن می‌کنند. در صورت موافقت شرایط خویش را به فامیل داماد می‌گویند. مثلاً چقدر ولول (پول بها عروسی) مقدار طلا، لباس، و غیره برای دختر صحبت به عمل می‌آورند. در صورت موافقت هردو جانبین فامیل دختر روز شیرینی دادن را تعین می‌کنند.
این عرصه تا کجا نشود پایمال ناز رخش تعین تو تک و تاز می‌کند
تا کی ‌کشد تعین ادبار نسبت ما ننگی چو بار مردن درگردن بقاییم
مرا تعین ناقص ز بحر دارد دور بقای من به نسیم فناست همچو حباب
به تعیُن ورا رسولش خوان به تعین رسول مرسل دان
خلقی از دود تعین به جنون ‌گشت علم شمعهاگل به سر از شوخی پرچم برخاست
در پایان جنگ‌های ۲۸ سالهٔ ایران و روسیه و پس از تصرف شهر ایروان، روس‌ها به سمت خانات نخجوان لشکر کشیدند و با عهدنامه ترکمانچای، رود ارس مرز میان ایران و روسیه تعین شد. طی تقسیمات جدیدی که امپراتوری روسیه در منطقهٔ قفقاز جنوبی صورت داد خانات نخجوان و ایروان با یکدیگر ادغام شدند و استانی با مرکزیت شهر ایروان تشکیل دادند. طبق بند چهارده عهدنامهٔ ترکمن‌چای به اهالی دو سمت رود ارس اجازه داده شد تا در صورت تمایل به سمت دیگر رود کوچ کنند. در نتیجه، حدود ۴۵ هزار نفر از ارمنیان مناطق ماکو، سلماس، خوی و سایر مناطق آذربایجان به شمال رود ارس مهاجرت کردند و حدود دوازده هزار تن از آنان در منطقهٔ فعلی نخجوان مستقر شدند.
برداشته شدن این تعینات جسمانی، دستیابی به موکشا، را تحقق می‌بخشد.
مدار معادل مولد سنکرون، سه جزء دارد و برای توصیف دقیق رفتار یک مولد سنکرون باید آن‌ها را تعین کرد؛
ابوالساج از خاندانی سغدی از اشروسنه بود. او به خدمت عباسیان درآمد و در آخرین لشکرکشی افشین حیدر بن کاووس علیه بابک خرمدین در سال ۸۳۷ میلادی میلادی، زیر نظر وی جنگید. او همچنین در سال ۸۳۹ با مازیار و یک سال بعد با منکجور الفرغانی، پسر عموی افشین جنگید. در طول چند دهه بعد در ولایات مختلف در خدمت خلفا بود. در سال ۸۶۵ میلادی در جریان جنگ داخلی آن سال در کنار خلیفه المستعین بالله قرار گرفت و مسئولیت دفاع از تیسفون را بر عهده گرفت.
هر که دستار تعین از سر خود وا نکرد در صف مردان بود کمتر ز سر پوشیدگان
مقصود به حاصل شد و مطلوب به تعین محبوب قرین گشت و مهمات برآمد
اگر تعین عنقا هوس پیام نباشد نشان خود به جهانی برم که نام نباشد