تصرم
معنی کلمه تصرم در فرهنگ معین
معنی کلمه تصرم در فرهنگ عمید
۲. پایداری و بردباری کردن.
۳. بریده شدن.
۴. گذشتن، به سر آمدن.
معنی کلمه تصرم در فرهنگ فارسی
معنی کلمه تصرم در ویکی واژه
بریده شدن.
پایداری و بردباری کردن.
جملاتی از کاربرد کلمه تصرم
من آن تهمتن دریا دلم که وقت صبوح بود ذخیره کانها عطای مختصرم
بیتی دو بماند اما بردند مرا جانا جایی که جهان آن جا بس مختصرم آمد
من که پیش تو خرد و مختصرم چندبار از جهان بزرگترم
و من بعده مروان ثم تصرمت ولایتهم والله یعطی لمن نصر
طول و عرضیست مرا هر ساعت ورچه درهم شده و مختصرم
چرخ ز استیزه من خیره و سرگشته شود زانک دو چندان که ویم گرچه چنین مختصرم
در سرم هست که تاجی کنم از خاک درت همّتم سخت بزرگ آمد خود مختصرم
مبین به چشم حقارت به وضع مختصرم که بس جلال بدین وضع مختصر دارم
نظر همی کنم ار چند مختصر نظرم به چشم مختصر اندر نهاد مختصرم
محیط کون نماید کحلقة بفلاة به جنب عرصه همت حقیر و مختصرم