تسلیم شدن

معنی کلمه تسلیم شدن در لغت نامه دهخدا

تسلیم شدن. [ ت َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) تن دادن. گردن نهادن. گردن دادن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : از جمله واجبتر و بهتر و حقتر و سزاوارتر آنهاست تسلیم شدن مر فرمانهای خدا را. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 308 ).
سعدیا تسلیم فرمان شو که نیست
چاره عاشق بجز بیچارگی. سعدی.تسلیم شو گر اهل تمیزی که عارفان
بردند گنج عافیت از کنج صابری.سعدی.هاون از یار جفا بیند و تسلیم شود
تو چه یاری که چو دیک از تف دل جوش کنی.سعدی.تسلیم قضا شوم کز این قید
کس را به خلاص رهنمون نیست.سعدی.|| به زانو درآمدن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || دست از جنگ کشیدن و خود را در اختیار دشمن قرار دادن.

معنی کلمه تسلیم شدن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- گردن نهادن رام شدن. ۲- خود را در اختیار دیگری گذاشتن . یا تسلیم دشن دختر یا زنی بمردی راضی شدن دختر یا زن بارمیدن مرد با وی .

معنی کلمه تسلیم شدن در ویکی واژه

arrendersi
rassegnarsi

جملاتی از کاربرد کلمه تسلیم شدن

با ایجاد سردرگمی و ناهماهنگی در میان هرمزی‌ها، پرتغالی‌ها تهاجمی را شروع کردند و یکی پس از دیگری اکثر کشتی ها را به تصرف خود درآوردند یا سوزاندند. سرانجام پرتغالی ها در کنار کارگاه کشتی سازی آمدند و شروع به آتش زدن حومه هرمز کردند.وزیر از ترس حمله خونین پرتغالی ها پرچم سفیدی را بر فراز قصر برافراشت و تسلیم شدن را اعلام کرد.
ایپ این روش را تا تسلیم شدن چین در برابر انقلاب کمونیستی در سال ۱۹۴۹ ادامه داد. گزارش‌های تاریخی این چنین نشان می‌دهد که در قیامی مردمی، ایپ احساس کرد مجبور است از سرزمین اصلی چین به هنگ کنگ بگریزد. در هر صورت در ۵۴ سالگی ایپ خانه و خانواده اش را ترک کرد و این شانس را پیدا کرد که مخفیگاهی در ساحل بیابد.
شیخ عبیدالله از اهالی شمدینان در سال ۱۸۸۰م به آذربایجان حمله کرد. کردها ارومیه را محاصره کردند و تا مرز تسلیم شدن شهر پیش رفتند که خان ماکو سررسید و شهر را نجات داد.
در پی حمله نیروهای طالبان به شهرهای مهم و تسلیم شدن پی در پی شهرهای افغانستان، محمداشرف غنی در ۱۵ اوت ۲۰۲۱ از افغانستان فرار کرد. عبدالله عبدالله (رئیس شورای مصالحه ملی) نیز این اتفاق را تأیید کرد. در ابتدا گفته می‌شد کشور مقصد او تاجیکستان است. تا اینکه در نهایت به صورت رسمی مشخص شد که او به امارات رفته‌است.
به راستی خداوند و فرشتگانش بر نبی صلوات می‌فرستند، ای مؤمنان «شما هم» بر او صلوات بفرستید و به‌طور کامل تسلیمش باشید تسلیم شدنی
جغرافیای دژ از سه طرف آن را محافظت می‌کرد و بر دشواری انجام محاصره می‌افزود. در نهایت دو طرف برای مذاکره به توافق رسیدند. شمیل با اطاعت از خواسته‌های گرابه، پسرش جمال الدین را به نشانه حسن نیت، گروگان داد. شمیل پیشنهاد گرابه مبنی بر تسلیم شدن و پذیرش تبعید از منطقه رد کرد. ارتش روسیه به دژ حمله کرد، پس از دو روز درگیری، نیروهای روس محاصره را کامل کردند. شمیل در شب اول حمله از محاصره گریخت. نیروهای شمیل خسته شده بودند و بسیاری از سران داغستانی و چچنی به تزار اعلام وفاداری کردند. شمیل از داغستان به چچن گریخت و به گسترش نفوذ خود بر قبایل دست زد.
حقیقت حق شناسی چیست تسلیم شدن فارغ ز هر اندوه و هر بیم
در این سفرها بزرگان علمی و شرعی نیشابور با او به مخالفت برخاستند، اما چندی نگذشت که مخالفت‌ها به موافقت بدل شد و مخالفان وی تسلیم شدند.
میرشمس‌الدین، کیای چلاوی را از «صلح و امان» مطمئن ساخت. سپس قلعه‌نشینان پس از دو سال و اندی تسلیم شدند. شاه دستور تخریب قلعه را داد. شاه اسماعیل به امانی که به کیای چلاوی داده بود، وفادار نماند و سه روز بعد میرحسین کیای چلاوی را در قفسی محبوس کرده، روی شتری بستند. عاقبت نیز او را به شکلی که ایاس بیک را کشته‌بود، قصاص نمودند.
دیپلماسی اصل مهم راهبرد کلان است که از طریق آن یک ملت می‌تواند با ملل دیگر ائتلاف ایجاد کند یا ملت دیگری را برای تسلیم شدن تحت فشار قرار دهد تا بدون توسل به جنگ به پیروزی برسد. یکی دیگر از اصول راهبرد کلان، مدیریت صلح پساجنگ است.
پیش زور و زر غالب همه تسلیم شدند آنکه تسلیم نشد همت مردانه ماست
در حالی که برادرش دیوید تعدادی از استان‌های بیزانس را در شمال غربی آناتولی فتح کرد، الکسیوس از پایتخت خود ترابوزان در برابر محاصره ناموفق ترکان سلجوقی در حدود سال ۱۲۰۵ دفاع کرد جزئیات بیشتر سلطنت او پراکنده است. وقایع نگاران مسلمان گزارش می‌دهند که چگونه الکسیوس در سال ۱۲۱۴ در حین دفاع از سینوب توسط ترک‌ها در میدان اسیر شد. علیرغم فرستادن فرستاده‌ای برای تسلیم آنها، شهر از تسلیم شدن به سلطان کایکاووس یکم امتناع کرد و الکسیوس در چشم سینوپایی‌ها شکنجه شد. شهر به کیکاووس تسلیم شد و الکسیوس پس از تبدیل شدن به وابستگی کیکاووس آزاد شد. الکسیوس در چهل سالگی درگذشت.
پیش شمشیر تو تسلیم شدن دین من است در سر کوی تو قربان شدن آیین من است
تو به خونریزی و ما از پی تسلیم شدن هر که را دست و دلی بود به کاری برخاست
ملک تسلیم شدن گوشة امنی دارد به امیدیست که در کام نهنگ آمده‌ام