ترشحی

معنی کلمه ترشحی در فرهنگستان زبان و ادب

{secretory} [زیست شناسی] مربوط به ترشح

جملاتی از کاربرد کلمه ترشحی

ترشحیست ز دریای لطف و رأفت او که داده تشنه لبان را خواص آب زلال
استئوبلاست‌ها (استخوان‌سازها) سلول‌هایی هستند چند ضلعی با آنزیم فسفاتاز قلیایی فراوان و هسته‌ای که در خارج از مرکز سلول قرار دارد. این سلول‌ها در محلی که فعالیت سازندگی زیاد است فراوان‌اند و دارای شبکه آندوپلاسمی ناصاف و دستگاه گلژی هستند. این دو نشان دهنده فعالیت‌های ترشحی‌اند. به همین دلیل حباب‌های ترشحی بسیاری در این سلول‌ها دیده می‌شود. هنگام فعالیت، تعدادی از استئوبلاست‌ها به صورت سلول‌های اجدادی استخوان ذخیره می‌شوند. این‌ها با وجود آنزیم فسفاتاز قلیایی، قادرند ماده زمینه‌ای بسازند و به همین دلیل یاخته‌های سازنده خوانده می‌شوند. هنگام فعالیت مکعبی‌شکل و بازوفیلی و هنگام استراحت، پهن و اسیدوفیلی هستند.
هیبریدوما می‌تواند به‌طور نامحدود در محیط کشت مناسب رشد کند. حال سلول را می‌توان به موش تزریق نمود (در حفره پریتوئن). آنجا، این سلول‌ها ترشحی غنی از پادتن به نام آسیت ایجاد می‌کنند.
هر کس که بخون در افکند بیگنهی بر دامن او ترشحی خواهد بود
ترشحی به مزاج سحاب فیض نماند که آستین‌ کریمان چو ناودان خالی‌ست
گونه‌های مختلف عنکبوت، عضو ترشحی مختلفی برای تولید ابریشم‌های مختلف با مصارف گوناگون دارند. از جمله ساخت تار عنکبوت برای خانه، دفاع، شکار و به دام انداختن قربانی، نگهداری از تخم‌ها و جابه جایی (گاسامر برای بالون) . مثلاً عنکبوت آرژیوپ نقره‌ای پنج نوع ابریشم دارد که هر کدام با هدف خاصی تولید می‌شود.
ترشحی‌ست ز خون دل آب دیده ما که با خیال لبت سرخ‌رنگ می‌آید
مزن ز گریه ما خنده کآب دیده ما ترشحیست ز باران شوق و شبنم عشق
دریا ترشحی بود از سیل گاه عشق توفان نمونه‌ای بود از چشم پر نمم
دو جهان نمی و ترشحی زیم عطای محمدی کتب و صحایف انبیا صفت و ثنای محمدی
از فیض دست بحر یسار تو قطره‌ایست ابر آن ترشحی که به اقطار می‌کند
درمان این بیماران شامل تجویز طولانی مدت آنتی بیوتیک خوراکی (مانند پنی سیلین و داکسی سیکلین) و در مواردی انجام عمل جراحی از جمله برش و تخلیه آبسه‌ها و برداشتن مجاری پایدار ترشحی می‌باشد.
ابر اندک ترشحی دارد آسمان قطره قطره می بارد
کنون که قطره ی باران ز ابر نیسانی کند چو گریه ی عاشق ترشحی هر دم،