تجسم

معنی کلمه تجسم در لغت نامه دهخدا

تجسم. [ ت َ ج َس س ُ ] ( ع مص ) تناور شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ نظام ). || کاربهین فراپیش گرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). بر کاری بزرگ شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بکار بزرگ شدن. ( غیاث اللغات ) ( فرهنگ نظام ) ( آنندراج ). || بر بلندی ریگ یا کوه برشدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( ناظم الاطباء ). || متوجه زمینی شدن و اراده وی نمودن. ( منتهی الارب ) ( از قطر المحیط ) ( ناظم الاطباء ). || برگزیدن کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). برگزیدن کسی را از میان قوم. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ): تجسمته من بینهن بمرهف. ( اقرب الموارد ).تجسموا من بین العشیرة رجلا فارسلوه. ( اقرب الموارد ). || ( به اصطلاح اهل فلسفه جسم و بدن گرفتن وجود غیرمادی. ( فرهنگ نظام ). || در تداول فارسی امروز، در نظر آوردن ، خیالی را واقعیت دادن.

معنی کلمه تجسم در فرهنگ معین

(تَ جَ سُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) تناور شدن ، دارای جسم شدن ، تصویر ذهنی .

معنی کلمه تجسم در فرهنگ عمید

۱. به صورت جسم در پیش چشم نمایان شدن.
۲. ایجاد کردن تصویر چیزی در ذهن.

معنی کلمه تجسم در فرهنگ فارسی

مجسم کردن، تناورشدن، بصورت جسم نمایان شدن
( مصدر ) تناور شدن دارای جسم شدن جسم پذیرفتن . ۲-( اسم ) تناوری جسم پذیری . جمع : تجسمات .

معنی کلمه تجسم در ویکی واژه

تناور شدن، دارای جسم شدن، تصویر ذهنی.

جملاتی از کاربرد کلمه تجسم

۱۱. قلبی اکوفی (یا وقوف قلبی) - توقف قلب (یا مکث) یا تجسم
بلافاصله پس از این واقعه، در مورد مناسب بودن چنین انتقام‌جویی‌ای، احساسات مختلفی در میان روشنفکران به وجود آمد. با این حال، با گذشت زمان، داستان به نمادی از وفاداری به ارباب خود و بعداً، وفاداری به امپراتور تبدیل شد و این داستان به عنوان موضوع درام، داستان‌سرایی و هنرهای تجسمی شکوفا شد.
هر دو در عالم خیال بود متجسم در آن مثال بود
عین حس قوت خیال شود متجسم در آن مثال شود
زوا هر تبسم کنان در حدایق لواعب تجسم کنان در ملاعب
با اینکه آپولون شخصیت‌های مختلف داشت اما به شکل واحد تجسم می‌شود:جوان و زیبا با اندام نیرومند و متناسب، سینه عریض. صورت او هیچ اثری از مو نداشت.
اما آن دو گونه که جایز است، همانند آن که کسی گوید خداوند یکی است و از این عبارت مراد کند که یگانه است و شبیهی ندارد، نیز آن که کسی گوید: او یکی است و مرادش آن بود که به معنی یگانه است یعنی در وجود و عقل و وهم متجسم نخواهد گردید.
پامال ملامت شده‌اند اهل تجسم چون ذات تو ایجاد نموده است مکان را
در این سفرها او از نزدیک، لباس‌های محلی، وسایل خانه و کار، ساختمانها و نیز آداب و رسوم و ادبیات شفاهی اهالی روستاهای نروژ را مطالعه می‌کرد. علاقه او به کشف ظرایف در زندگی روستایی فراتر از یک علاقه صرفاً از دیدگاه هنرهای تجسمی بود.
نقاش ایرانی و دانشیار دانشکدهٔ هنرهای تجسمی دانشگاه تهران بود.
اِلِثیا (به زبان یونان باستان: ἀλήθεια) کلمه‌ای در یونانی باستان به معنای حقیقت می‌باشد. پارمنیدس، در میان دیگر فلاسفه یونانی، بیش از سایرین، از این کلمه به معنای حقیقت استفاده کرده و بدان تجسمی انسانی بخشیده است. الثیا [در تجسم خویش به شکل یک انسان]، نزد رومیان با عنوان وریتاس شناخته می شد.
چون لب بشکر خنده گشودی و تکلم افتاد دگر عقل بوسواس تجسم
متجسم شود در آن عالم صور جمله بی زیاده وکم
افشین شاهرودی عضو هیئت مدیرهٔ انجمن عکاسان ایران، از طرف «کمیتهٔ سازماندهی نخبگان یا اساتید جهانی» تحت حمایت وزارت امور خارجه کره جنوبی در راستای معرفی و شناسایی هنرمندان پیشکسوت ایرانی در رشته‌های مختلف هنرهای تجسمی جهت انتخاب اساتید جهانی سال ۲۰۱۱ در بین اساتید تجسمی جهان قرار گرفته است.
وان دگر نار، نار محسوس است متجسم همیشه ملموس است
نقطه اوج اساطیر یونانی جنگ تروآ است، که بین یونان و تروآ اتفاق افتاد. در آثار هومر، مانند ایلیاد، داستان‌های اصلی شکل و تجسم یافته، و موضوعات منحصر به فرد، بعدها و به ویژه در درام‌های یونانی شفاف‌سازی شده‌اند. به دلیل داستان آینیاس، قهرمانی تورآ که آن‌جا را ترک کرد و شهری را بنا نهاد که امروزه بدان روم می‌گویند، جنگ تروآ در فرهنگ رم باستان نیز محبوبیت عظیمی به‌دست آورده‌است، این موضوع در کتاب انه‌اید ویرژیل (کتاب دوم ویرژیل که مشهورترین منبع به آتش کشیده شدن تروا می‌باشد) ذکر شده‌است. در نهایت دو نوشته شبه تاریخی به زبان لاتین وجود دارند که نام‌هایشان دیکتیس کرتنسیس و دارس فریگیئوس می‌باشند.
آشور بانیپال بابلا (۲۵ ژوئن ۱۹۴۴ – ۳۰ مارس ۲۰۱۱) بازیگر، کارگردان نمایش، نمایشنامه‌نویس و هنرمند تجسمی ایرانی بود. در نتیجهٔ انقلاب ۱۳۵۷، او ایران را ترک و به ایالات متحدهٔ آمریکا مهاجرت کرد. در سال ۲۰۰۵، در کنار چهار نویسندهٔ ایرانی دیگر، او برندهٔ جایزهٔ جایزه هلمن-همت دیدبان حقوق بشر شد.
رابرت فرنچ (۱۹۹۰) این مورد را مطرح می کند که یک بازپرس می تواند با طرح پرسش هایی که فرایندهای سطح پایین (به عنوان ناخودآگاه) شناخت انسان را آشکار می کند، همان طور که توسط علم شناختی مورد مطالعه قرار می گیرد، هم¬صحبتی های انسانی و غیر انسانی را متمایزکند. چنین پرسش هایی جزئیات دقیق تجسم انسان از فکر را آشکار می کند و می تواند یک کامپیوتر را تشخیص دهد مگر اینکه جهان را آنطور که انسان ها تجربه می کنند تجربه کند. [78]