تجار. [ ت َ ] ( ص ) تجا. ( فرهنگ رشیدی ). تجاره. ( فرهنگ جهانگیری ) ( فرهنگ رشیدی ). در کتاب زند بمعنی رونده مرقوم است مثل نوند. ( فرهنگ جهانگیری ). بلغت زند و پازند رونده باشد. ( برهان ). بلغت زند و پازند رونده. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). بلغت زند و پازند رونده و مسافر و مسافرت. ( ناظم الاطباء ). تند و تیز رونده.( فرهنگ نظام ). || ( اِ ) در فرهنگها نوشته اند که کره اسبی را گویند که زین نکرده باشند و آن راستاغ نیز خوانند. ( فرهنگ جهانگیری ). کره اسبی را گویند که هنوز او را زین نکرده باشند. ( برهان ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). کره اسبی که زین نشده باشد. این لفظ مخفف تجاره است یا تجاره مزیدفیه آن. ( فرهنگ نظام ). رجوع به تجا و تجاره شود. تجار. [ ت ِ ] ( ع اِ ) تُجّار. تَجَر. تُجُر. ج ِ تاجر. ( منتهی الارب )( ناظم الاطباء ). بازرگان. ( منتهی الارب ) : بدان ره اندر معروف شهرهایی بود تهی ز مردم و انباشته ز مال تجار.فرخی ( دیوان ص 63 ).|| می فروش. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). رجوع به تجر و ماده بعد و تاجر شود. تجار. [ ت ُج ْ جا ] ( ع اِ ) ج ِ تاجر، بازرگان. ( منتهی الارب ). سوداگران و این جمع تاجر است. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).بازرگان و بازرگانان و در زبان فارسی کلمه تجار، گاه بمعنی بازرگان استعمال میکنند و نوعاً بیشتر اوقات جمعهای تازی را مانند اسم عام استعمال مینمایند. ( ناظم الاطباء ). || می فروش. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). رجوع به ماده قبل و تجر و تاجر شود.
معنی کلمه تجار در فرهنگ معین
(تُ جّ ) [ ع . ] (ص . ) جِ تاجر، بازرگانان .
معنی کلمه تجار در فرهنگ عمید
= تاجر
معنی کلمه تجار در فرهنگ فارسی
بازرگانان، جمع تاجر ( صفت ) جمع تاجربازرگانانسودا گران .
معنی کلمه تجار در ویکی واژه
جِ تاجر؛ بازرگانان.
جملاتی از کاربرد کلمه تجار
بمستجار کوی او عقول جمله مستجیر ز آفتاب روی او مه منیر مستنیر
او در ۹ مهر ۱۳۰۲ (۱۳۴۳ هجری قمری) در تهران به دنیا آمد. وی در خاندانی مذهبی پرورش یافت، پدرش محمدباقر از کسبه معروف و جدش میرزا احمد از تجار مشهور عصر خود بود. بعد از این دو، اجداد مجتهدی همگی در کسوت روحانیت و از علما بزرگ و از ائمه جماعات مشهور کاشان بودند. از جمله اجداد وی، ملا محمدعلی مجتهد و ملا محمدباقر مجتهد و ملا محمدکاظم مجتهد کاشانی هستند که نام خانوادگی خود را از لطفیان به مجتهدی تغییر دادند.
مستجار هر دو گیتی قبلۀ حاجات، برد دست حاجت پیش انصار و مهاجر یک بیک
جامۀ من که بیست بیش ارزید بعد شش ساله استجارت تو
از لحاظ حجم مبادلات، ایالات متحده بزرگترین واردکننده، و - پس از آلمان و چین - سومین صادرکنندهٔ بزرگ جهان است. کانادا، چین، مکزیک، ژاپن و آلمان، به ترتیب بزرگترین شرکای تجاری آمریکا هستند. آمریکا در دههٔ اخیر بزرگترین بدهی جهان را نیز بر شانه داشته است.
نامه ای بنوشت پس سوی پدر کرد او را زین تجارت با خبر
و استحقاق ملک بحقیقت کسی را بود که بر علاج عالم، چون بیمار شود، قادر بود و به حفظ صحت او، چون صحیح بود، قیام تواند نمود، چه ملک طبیب عالم بود، و مرض عالم از دو چیز بود، یکی ملک تغلبی و دیگری تجارب هرجی. اما ملک تغلبی قبیح بود لذاته، و نفوس فاسده را حسن نماید. و اما تجارب هرجی مولم بود لذاته، و نفوس شریره را ملذ نماید. و تغلب اگرچه شبیه بود به ملک ولیکن در حقیقت ضد ملک بود، و باید که مقرر باشد به نزدیک ناظر در امور ملک که مبادی دولتها از اتفاق رایهای جماعتی خیزد که در تعاون و تظاهر یکدیگر به جای اعضای یک شخص باشند، پس اگر آن اتفاق محمود بود دولت حق باشد و الا دولت باطل.
سرم را در ره وصل تو دادم که بیسرمایه صعب افتد تجارت
افکار کنفوسیوس از تجارب اساسی و قدیمی مذهبی ناشی نبود، با وحی و الهام ارتباطی نداشت و آن را نمیشناخت. عقیده نداشت که حیات آدمی تجدید خواهد شد. بهر جهت مردی صوفی مشرب نبود. نیز از زمرهٔ فردگرایان محسوب نمیگشت.
و سیم متانت رای، و آن به نظر دقیق و بحث بسیار و فکر و صحیح و تجارب مرضی و اعتبار از حال گذشتگان حاصل آید.
«لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ» ای من رزقه بما تستخرجون من اللؤلؤ و المرجان و تصیدون من الحوت و تربحون بالتجارة و تغنمون بالجهاد، «وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» لکی تشکروا نعمته.
کعبۀ کوی حقیقت قبلۀ اهل وصول مستجار علوی و سفلی و ارواح عقول
دو اقتصاددان به نامهای پل ساموئلسون و میلتون فریدمن این دیدگاه را مطرح کردند که درخواستهای خارجی برای دلار به آمریکا امکان مدیریت تراز تجاریاش را بدون اینکه ارزش پولی از بین برود یا جریان تجارت تغییر کند، میدهد. البته ساموئلسون در سال ۲۰۰۵ مدعی شد این اقدامات در یک آینده نامشخص میتواند باعث ایجاد موجی علیه دلار آمریکا شود که پیامدهای عظیمی روی اقتصاد جهان خواهد داشت.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا شَهادَةُ بَیْنِکُمْ این آیت در شأن تمیم بن اوس الداری آمده و عدی بن بدا و بدیل بن ابی ماریه. این بدیل مسلمان بود، و تمیم و عدی ترسا بودند از ترسایان بنی لحم. از شام تجارت میکردند بمکه. چون مسلمانان بهجرت بمدینه شدند، ایشان تجارت خود با مدینه افکندند، هنگامی در راه بودند که با شام میشدند، بدیل بن ابی ماریه را مرگ آمد در راه، وصیت خویش در مال خویش بنوشت، و آنچه داشت از مال خویش بایشان سپرد، و ایشان را بر وصیت خویش گواه گرفت، پس بمرد، و ایشان مال وی بردند بشام. از آن لختی برگرفتند، و لختی باز سپردند.