بی غیرت. [ غ َ / غ ِ رَ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + غیرت ) ( در تداول عوام ) بی حمیت. ( آنندراج ). بی ناموس. بی شرف. نامرد و آنکه دارای غیرت و عصبیت نباشد. ( ناظم الاطباء ). بی رگ. که به ناموس خویش رشگن نبود. بی ناموس. بی رشگ. بی حمیت. بی نام و ننگ. بی عار و ننگ. بی عار. ( یادداشت مؤلف ): طَزِع ، طِزیع، طَسِع، طَسیع؛ بی غیرت. ( منتهی الارب ). بی غیرت در حق زن ؛ کَشخان. ( منتهی الارب ). || بی حیا. ( آنندراج ) : اگر غیرت بری بادرد باشی وگر بی غیرتی نامرد باشی.نظامی.رجوع به غیرت شود.
معنی کلمه بیغیرت در فرهنگ عمید
کسی که غیرت و تعصب ندارد.
معنی کلمه بیغیرت در فرهنگ فارسی
( صفت ) بیناموس بیشرف نامرد.
جملاتی از کاربرد کلمه بیغیرت
کیست درین انجمن محرم عشق غیور ما همه بیغیرتیم آینه درکربلاست
تفاوتها شدی در غیرت و بیغیرتی پیدا اگر آن بیتفاوت یار از اغیار دانستی
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است، میتوان به سه ببر در برابر سه ببر، بیغیرت ارجمند، فاشیست، پاگنده در مصر، غروب خدایان، پاگنده در آفریقا، پاگنده در هنگ کنگ، پاگنده، خانه لبخندها، عشق و ژیمناستیک، ساخت ایتالیا و کافه اکسپرس اشاره کرد.
دارم از دست تو بر سر افسر بیغیرتی میبرم آخر سر خود با سر بیغیرتی
سر چو نقش بستر از جا برندارد هرکه او همچو من پهلو نهد بر بستر بیغیرتی
لیکن به حساب کاردانی بیغیرتی است بیزبانی
دولت تیز جفاکیشان بدان بیغیرتی واعظ است آن شعلهکز خاشاک باشد منبرش
هست در زیر نگینم کشوری عالی سواد نام او در ملک غیرت کشور بیغیرتی
از فیلمها یا مجموعههای تلویزیونی که وی در آنها نقش داشتهاست، میتوان به بیغیرت ارجمند اشاره نمود.
اگر غیرت بری با درد باشی و گر بیغیرتی نامرد باشی
چشم بیغیرت من گر شود از گریه سفید دگرش سرمه ز خاک ره آن ماه مکش
تمامِ مجتهدها حرفِ مُفتند؟ همه بیغیرت و گردن کُلُفتند؟