بوسلیمان

معنی کلمه بوسلیمان در لغت نامه دهخدا

بوسلیمان. [ س ُ ل َ ] ( اِ مرکب ) رجوع به ابوسلیمان شود.

معنی کلمه بوسلیمان در فرهنگ معین

(سُ لَ ) [ ع . ] ( اِ. )هُدهُد، مرغ سلیمان .

معنی کلمه بوسلیمان در فرهنگ فارسی

( اسم ) مرغ سلیمان هدهد .

معنی کلمه بوسلیمان در ویکی واژه

هُدهُد، مرغ سلیمان.

جملاتی از کاربرد کلمه بوسلیمان

و از ایشان بود ابوسلیمان عبدالرحمن بن عطیّة الدارانی از دیهی از دیه های دمشق بود وفات او اندر سنۀ خمس عشر و مأتین بود.
ابوحَیّان توحیدی، علی بن محمد بن عباس، دانشمند، ادیب و فیلسوف ایرانی‌ سده چهارم هجری قمری و شاگرد ابوسلیمان سجستانی است.
آن شیخ کبیر، آن امام خطیر آن زین زمان، آن رکن جهان، آن ولی قبه تواری قطب وقت، احمد حواری، رحمةالله علیه یگانه وقت بود و در جمله فنون علوم عالم بود و در طریقت بیانی عالی داشت و در حقایق معتبر بود و در روایات و احادیث مقتدا بود و رجوع اهل عهد در واقعیات بدو بود و از اکابر مشایخ شام بود و بهمه زبانها محمود بود تا بحدی که جنید گفت: احمد حواری ریحان شام است و از مریدان ابوسلیمان دارائی بود و با سفیان عیینه صحبت داشته بود و سخن او را در دلها اثری عجب بود و در ابتدا بتحصیل علم مشغول بود تا در علم بدرجه کمال رسید، آنگاه کتب را برداشت و بدریا برد و گفت نیکو دلیل و راه بری بودی ما را، اما از پس رسیدن بمقصود، مشغول بودن بدلیل محال بود که دلیل، تا آنگاه باید که مرید در راه بود چون به پیشگاه پدید آمد درگاه و راه را چه قیمت؟ پس کتب را بدریا رها کرد و بسبب آن رنجهای عظیم کشید و مشایخ گفتند آن د رحال سکر بود.
ابوسلیمان دارانی احمدبن ابی الحَواری را گفت راه آخرت بسیارست و پیر تو بسیار راه داند ازان. مگر این توکّل مبارک که من از آن هیچ بوی ندارم.
ابوسلیمان دارانی گوید اگر از شام خویش لقمۀ دست بدارم دوستر دارم از آنک آن شب تا روز قیام کنم.
معروف کرخی و سفیان ثوری و عبدالعزیز دمشقی را از مصاحبان او معرفی کرده‌اند. وی با بایزید بسطامی نیز مکاتبه می‌کرده‌است. گویا ابوسلیمان برای استماع حدیث به بغداد سفر کرده و مدتی در بغداد سکونت داشته. زمان اقامت او را در بغداد می‌توان حدود سال ۲۰۲ هجری قمری دانست. از قراین بر می‌آید که او به مکه و شام نیز سفر کرده‌است.
این سخن را به بوسلیمان رسانیدند. گفت: سبحان الله! این چگونه سخنی است که ما دیدیم، که از خوف تقوی و صوم و صلوة و اعمال دیگر می‌خیزد و از رجا نخیزد. پس چگونه روشنتر بود؟
بدان که کاری که یک ساعت از آن عبادت سالی فاضلتر بود درجه وی بزرگ بود، و ابن عباس رحمهم الله گوید که قومی تفکر می کردند در خدای تعالی. رسول (ص) گفت، «در خلق وی تفکر کنید، در وی تفکر مکنید که طاقت آن ندارید و قدر وی نتوانید شناخت». و عایشه رضی الله عنها می گوید که رسول (ص) نماز می کرد و می گریست. گفتم، «چرا می گریی که گناهان تو عفو کرده اند!» گفت، «چرا نگریم و این آیت بر من فرود آمده است، «ان فی خلق السموات و الارض واختلاف اللیل و النهار لایات لاولی الالباب» پس گفت، «وای بر آن کس که برخواند و تفکر نکند». و عیسی (ع) را گفتند که بر روی زمین مثل تو هست یا روح الله؟ گفت، «هست. هرکه سخن وی همه ذکر بود و خاموشی وی همه فکر بود و نظر وی همه عبرت، مثل من است». و رسول (ص) گفت، «چشمهای خویش را از عبادت نصیب دهید». گفتند، «چگونه؟» گفت، «به خواندن قرآن از مصحف و تفکر اندر آن و عبرت از عجایب وی» ابوسلیمان دارانی می گوید، «تفکر در دنیا حجاب آخرت است و تفکر در آخرت ثمرت وی حکمت است و زندگانی دلها». داوود طایی در ملکوت آسمان تفکر می کرد و می گریست تا به سرای همسایه فرو افتاد. همسایه برجست و شمشیر برگرفت. پنداشت که دزد است چون وی را دید گفت، «تو را که انداخت؟» گفت، «بی خبر بودم ندانم».
ابوسلیمان ناصر † (جانشین رئیس شورای نظامی)
مهم‌ترین اثر برجای مانده از سجستانی صوان الحکمة نام دارد. این کتاب به معرفی فیلسوفان یونانی و اسلامی و دیدگاه‌های آنان می‌پردازد. شگفت آن است که در این متن برگزیده، شرح حال خود ابوسلیمان نیز به چشم می‌خورد؛ با تعابیری که بر پایه آنها نمی‌توان این قسمت را «زندگینامه خود نوشت» به‌شمار آورد. بر این اساس، به نظر می‌رسد این بخش از افزوده‌های کسی باشد که به تخلیص کتاب اصلی پرداخته‌است.
ابوسلیمان دارانی گوید که هر که بشب نیکوئی کند به روزش مکافات کنند و هر که به روز نیکوئی کند بشبش مکافات کنند، و هر که بصدق، شهوتی دست بدارد مؤنت آن او را کفایت کنند و خدای کریم تر از آنست که عذاب کند دلی را که برای حق از شهوتی دست بداشت.
سخنان ذکر ابوسلیمان دارائی قدس الله روحه
و از ایشان بود ابوعلی احمدبن عاصم الاَنْطاکی از اقران بشربن الحارث بود و سَری و حارث محاسبی را دیده بود و ابوسلیمان دارانی او را جاسوس القلوب خواندی از تیزی فراست وی.
ابوسلیمان دارانی مشایخ بزرگ عرفان در اواخر سده دوم و اوایل سده سوم هجری بود. بیشتر عمر ابو سلیمان در قرن دوم هجری سپری شد و شخصیت وی در آن عهد شکل گرفت؛ از این رو افکار و اندیشه‌های او بیشتر به عارفان قرن دوم نزدیک است تا قرن سوم هجری قمری.
ابوسلیمان دارانی رحمهم الله می گوید، «هیچ دل از خوف خالی نشد که نه ویران شد». و عایشه رضی الله عنه گفت که رسول (ص) را گفتم، «این چیست که در قرآن می گوید که می کنند و می ترسند، والذین یوتون ما اتوا و قلوبهم و جله»، این دزدی و زناست؟ گفت، «نه. نماز و روزه و صدقه می کنند و می ترسند که نپذیرند». و محمد بن المنکدر چون بگریستی اشک در روی مالیدی و گفتی، «شنیدم که هرکجا که اشک به وی رسد هرگز نسوزد». و صدیق می گوید، «بگریید و اگر نتوانید خویشتن گریان سازید». و کعب الاخبار گوید که به خدای که بگریم چندان که آب به روی من فرو ریزد دوست تر دارم از آن که به مقدار کوهی زر صدقه بدهم. و عبدالرحمن عمر گوید، «قطره ای از اشک که از بیم خدای تعالی فرو ریزد دوست تر دارم از هزار دینار صدقه».
ابوسلیمان یحیی بن یَعمَر وشقی نحوی بصری عَدوانی (؟ - ۷۴۶م) زبان‌شناس، محدث و تابعی بود. یزید بن مُهَلَّب او را به قضاوت خراسان گماشت و به یکباره برکنار کرد. او در تبعید در خراسان به‌روزگار مروان بن محمد درگذشت.
علی بن الحسین،رضی الله عنهما، در وقت احرام زرد روی شد و لرزه بر وی افتاد و لبیک نتوانست زد، گفتند، «چرا لبیک نگویی؟» گفت، «ترسم که اگر بگویم گویند، «لا لبیک و لاسعدیک» گون نگفت، از شتر بیفتاد و بیهوش گشت و احمد بن ابی الحواری مرید ابوسلیمان دارانی بود حکایت می کند که بوسلیمان در آن وقت لبیک نگفت تا میلی برفتند و بیهوش شد و به هوش آمد و گفت حق تعالی به موسی (ع) وحی کرد که ظالمان امت خود را بگوی که تا نام من نبرند و مرا یاد نکنند که هرکه مرا یاد کند من وی را یاد کنم و چون ظالم باشد ایشان را به لعنت یاد کنم و گفت، «شنیده ام که هرکه نفقه حج از شبهت کند و آنگاه لبیک گوید، او را گویند، «لا لبیک و لاسعدیک، حتی تردما فی یدیک».
ابوسلیمان شاگردان زیادی را پرورد که عده ای از آن‌ها خود از مشایخ بزرگ عرفان شدند؛ از جمله می‌توان به احمدبن ابی الحواری اشاره کرد.
قدیمی‌ترین رساله‌های موجود در موضوع اعجاز قرآن «بیان اعجاز القرآن» نوشته ابوسلیمان محمد خطابی بُستی و «النکت فی اعجاز القرآن» از ابوالحسن علی بن عیسی الرمانی مربوط به قرن چهارم هجری می‌باشد. از قرن پنجم «الموضح عن جهة اعجاز القرآن» از سید مرتضی و «دلائل الاعجاز» از عبدالقاهر جرجانی دارای اهمیت اند. «الطراز فی أسرار البلاغة و حقائق الاعجاز» از یحیی بن حمزه علوی زیدی (م ۷۴۹هـ. ق) و در دوره معاصر «المعجزة الخالدة» تألیف هبة اللّه شهرستانی، و «اعجاز القرآن» نوشته مصطفی صادق الرافعی، و «اعجاز پیام قرآن» نوشته علی اسماعیلی نیز از زمره تألیفات در این‌باره می‌باشند.
مدارس و مساجد تاریخی چون مدرسه حضرت ابن یمین شبرغانی، مدرسه دینی ابوسلیمان جوزجانی، مسجد و مدرسه ده عزیزان ولسوالی خانقاه و زیارت عَلَم لیک بابا درولسوالی منگجیک از اماکن دینی است که پیشینه‌های علمی وفرهنگی مردم جوزجان را بیان می‌کند.