بنگر
معنی کلمه بنگر در فرهنگ فارسی
معنی کلمه بنگر در دانشنامه عمومی
بنگر (سیب و سوران). بنگر، روستایی در دهستان سرسوره بخش پسکوه شهرستان سیب و سوران در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۶۶ نفر ( ۱۸ خانوار ) بوده است.
جملاتی از کاربرد کلمه بنگر
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت، در و دشت
فردریش هایک در مقاله پیشگام خود در سال ۱۹۴۵ معتقد است: «ما باید به نظام قیمت به عنوان مکانیزم انتقال اطلاعات بنگریم» (هایک، ۱۹۴۵: ص۵۲۶). هایک در ادامه ذکر میکند که: چه مسئلهای را میخواهیم حل کنیم وقتی تلاش میکنیم که نظم اقتصادی منطقی بسازیم؟ یک پاسخ این است که اگر ما همه اطلاعات مربوط را داشتیم و میتوانستیم از نظام معین ترجیحات شروع کنیم و نیز اگر از ابزارهای موجود آگاهی کامل داشتیم، تنها یک مسئله باقی میماند و آن پاسخ به این پرسش است که بهترین راه استفاده از ابزارهای موجود، چیست.
چون نیک بنگرستم آن روی بود جمله از روی او سپندی کس را به سر نیامد
او نگوید جز آنکه اوست که اوست همه را بنگرد چه مغز و چه پوست
اگر به جرم فلک بنگرد، به چشم رضا وگر به روی زمین خط کشد، ز روی خطاب
ببینم که چونست و چندین سپاه یکی بنگرم جای آوردگاه
الم کلیموف (روسی: Эле́м Ге́рманович Кли́мов؛ ۹ ژوئیهٔ ۱۹۳۳ – ۲۶ اکتبر ۲۰۰۳) کارگردان و فیلمنامهنویس اهل اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی بود. از فیلمهای او میتوان به بیا و بنگر اشاره کرد. وی همچنین برنده جوایزی همچون هنرمند مردمی روسیه شده است.
از دیدگاه تساوی فیشر (بالا را بنگرید) هر دو عامل عرضه پول (اعتبار) و سرعت گردش پول یکجا کاهش یافته بودند، و این کاهش به گونهای شدید بود که با وجود عرضه پول انگیزشی بانک مرکزی، تورم منفی از بین نرفت.
از آنجایی که والدینش میخواستند او کشیش شود، او را به فراگرفتن الهیات گماشتند. این امر باعث شد تا او دست از مذهب و کتابهای آسمانی شسته و تفسیر کاتولیکها را از انجیل بنگرد. در این حال بود که او در اوان جوانی نسبت به مذهب بی علاقه شد و به دنبال نویسندگی، فلسفه و تاریخ رفت. او به مطالعات خاورشناسی علاقه داشت و تاریخ را سرچشمه تجربهها میدانست.
مقبره ملا محمد شهرآشوب مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان بابل، بخش گتاب، روستای بنگر کلا واقع شده و این اثر در تاریخ ۱ مهر ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۱۰۲۸۲ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
در «پیشگفتار بایسنقری» نام فردوسی با «حکیم» همراه است. افزون بر آنکه گاهی فیلسوف را حکیم میگفتند، در فرهنگ مردمی، انسانِ بادانش و اندیشمند را میگفتند که دور از خواهشها و هوسها اندیشه کند و به چشمی جز چشمِ سر به جهان بنگرد؛ بنابراین فردوسی را حکیم گفتند چون او نمود اینچنین انسانی بود. او افزون بر دانشهای روزگار و خواندههای بسیار، مردی ژرفنگر، آزاداندیش، تیزبین و نکتهسنج در رویدادهای گذشته و حال بود.
چه جوئی از دل زارم چه پرسی از من وکارم برو درآینه بنگر که تا شود به تو حالی
از خاکدان کشند و به گنجش نهان کنند چون بنگرند رشتهٔ گوهر به خاکدان
بنگر که جدا چگونه از هم اعضای تمام بند بند است
آلبیون وودبری اسمال در باکفیلد، مین از پدر و مادر کشیش آلبیون کیت پریس اسمال و شکرگزار لینکلن وودبری زاده شد. او در بنگر، مین و سپس پورتلند، مین زندگی میکرد و در مدارس دولتی در هر دو مکان تحصیل کرد.
به صحرا بنگرم صحرا ته وینم به دریا بنگرم دریا ته وینم
نپرسیدی ز احوالم که چون است بیا بنگر که بیروی تو چونم!
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت. (سعدی)
مرد پیر گوید، «بنگر، سرور من پادشاه، و شگفتیای را ببین، این کوه که خدا مرزی عظیم قرار دادهاست.» شاه اسکندر پسر فیلیپ گفت، «این دامنه تا چه حد مسافت دارد؟» مرد پیر گوید، «تا کل انتهای زمین.» و در هیئت ریشسفیدان شگفتی بر شاه کبیر مستولی شد … و او در ذهن خود گفت که آن جا دروازهای عظیم بسازد. هنگامی که از ریش سفیدان، ساکنان سرزمین، اندرز میگرفت ذهنش پر از افکار معنوی بود. او به کوهی که کل دنیا را حلقه زده بود نظر انداخت … شاه گفت، «سابقاً قشون [گاگ و مگاگ] از کجا بیرون آمدند تا خشکی و همه دنیا را غارت کنند؟» آنان مکانی را در میان دو کوه نشانش میدهند، گذرگاهی باریک که توسط خدا ساخته شده بود …
زانسان درون چشم و دل جا کرده آن شوخ چگل کو رو نماید متصل خواهم چو هر جا بنگرم