بنگار. [ ب ِ / ب ِ ن ِ ] ( ص مرکب ) نگاربسته. نقش بسته. منقوش. ( فرهنگ فارسی معین ) : و آن قطره باران که چکد از بر لاله گردد طرف لاله ازآن باران بنْگار.منوچهری.
معنی کلمه بنگار در فرهنگ معین
(بِ نِ ) (ص . ) منقش .
معنی کلمه بنگار در ویکی واژه
منقش.
جملاتی از کاربرد کلمه بنگار
همانا خامهگر خواهد که وصفت جمله بنگارد عجب نبود خیالات محال از طبع سودایی
هم سوار و پیاده بنگارند در جهان هیچ نقش نگذارند
نیک و بد این عالم پیش و پس کار او زودا که تو دریابی، زودا که تو بنگاری
بنگر بنگارم که عجب میگذرد جان است توئی که بلب میگذرد
تو آفتاب ملوکی و سایهٔ یزدان تویی که مثل تو خورشید سایه بنگارد
از هیچ، لعبتی بطرازد که هیأتست بر آب صورتی، بنگارد که پیکر است
من از دو چشم دو خیری بورد بنگارم تو آن دو زلف دو سوسن بمشگ بنگاری
فیلسوفان صاحب نامی چون ابوسلیمان سجستانی و ابوحیان توحیدی ـ که از معاصران مسکویه بوده ـ دانش فراوان، هوش سرشار و سیرت نیکوی او را ستودهاند. سجستانی در کتاب صوان الحکمة، پس از تجلیل از مقامات علمی و عملی مسکویه، به خوانندگان خود وعده میدهد که رساله ای جداگانه در شرح احوال وی بنگارد. ابوحیان نیز متواضعانه پرسشهای مکتوب خود را با مسکویه در میان میگذارد و پاسخهایی مفصل دریافت میدارد.
التفسیر الاثری الجامع یکی از آثار محمدهادی معرفت است که به زبان عربی و در موضوع علوم قرآن نگاشته شدهاست. کار تحقیقاتی و نگارش ابتدایی این اثر با همکاری ۱۰ نفری از سال ۱۳۷۹ آغاز گردید و تمام قرآن فیشبرداری شد؛ اما معرفت تنها موفق شد تا پایان سوره بقره را به قلم خویش بنگارد. این کتاب اکنون در ۶ جلد تهیه شده و پیشبینی شده که تا چهل جلد ادامه یابد.
ز معظمات امور ارچه نیست پروایت که نام ها به سرانگشت لطف بنگاری
سرایهای چو ار تنگ مانوی پر نقش بهارهای چو دیبای خسروی بنگار