بلندآوازه

معنی کلمه بلندآوازه در فرهنگ معین

( بلندآوازه ) ( ~. زِ ) (ص مر. ) معروف ، نامدار، مشهور.

معنی کلمه بلندآوازه در فرهنگ عمید

( بلندآوازه ) ۱. بلندآواز.
۲. [مجاز] معروف و مشهور.

معنی کلمه بلندآوازه در فرهنگ فارسی

( بلند آوازه ) ( صفت ) معروف مشهور .

معنی کلمه بلندآوازه در ویکی واژه

معروف، نامدار، مشهور.

جملاتی از کاربرد کلمه بلندآوازه

صیت عدل تو چو گردید بلندآوازه شد حصاری به عدم فتنه دور قمری
به شاهی تا بلندآوازه گردید شکست طاق کسری تازه گردید
نبرد حران در تاریخ باستان اهمیت زیادی دارد، زیرا رومیان که خود را برتر از ایرانیان و فاتح می‌دانستند، با این شکست خوار شدند و ایرانیان بزرگ و بلندآوازه گشتند.
ما ز رسوایی بلندآوازه‌ایم نامور شد هرکه شد رسوای دل
هادی نجم‌آبادی (۱۲۵۰–۱۳۲۰ قمری) از روحانیان بلندآوازهٔ عصر ناصری و مظفری است.
پیش ازین هر چند شهرت داشت در ملک عراق سیر ملک هند صائب را بلندآوازه کرد
نام تو دین محمد را بلندآوازه کرد تا قیامت خطبه اسلام بر نام تو باد
شرما حرفه خود را به عنوان مدل آغاز کرد و در ادامه شغلش، برای بسیاری از برندهای محبوب همچون لاکمی، پپسی و کفش کامپوس، به چهره ای بلندآوازه تبدیل شد. در سال ۲۰۱۶، تصویر او به عنوان یکی از دختران، در تقویم سالانه کینگ فیشر قرار گرفت.
نامِ ما، در پیشِ دنیا پست از بی‌همّتی شد غیرتی چون پورِ کیخسرو بلندآوازه باید
با بزرگان باش صائب تا شود نامت بلند خم فلاطون را درین عالم بلندآوازه کرد
نام آزادی بلندآوازه شد حمد یزدان‌، جان ملت تازه شد
کاسیرر زان پس به دانشگاهِ ماربورگ رفت - جایی که بلندآوازه‌ترین نوکانتی یهودی قرن نوزدهم - تدریس می‌کرد و از ۱۸۹۶ تا ۱۸۹۹ زیر نظر کوهن به تکمیل رسالهٔ دکترای خود دربارهٔ تحلیل دکارت از دانش علمی ریاضی و طبیعی پرداخت. این کار به‌عنوان مقدمهٔ اولین اثر کاسیرر تحت عنوان نظام فلسفی لایبنیتس در ۱۹۰۲ به چاپ رسید. کاسیرر با این اثر توانست جایزهٔ دومین اثر برجسته دربارهٔ لایبنیتس را از آکادمی علوم برلین دریافت کند. کسی شایستگی دریافت جایزهٔ اول را نیافت.
ننگ رسوایی رهی نامم بلندآوازه کرد خاک راه عشق گشتم آبرویی یافتم
به دیوان خیالم نیست غیر از ابجد عشقش ز نقش این نگین باشد بلندآوازه نامم