معنی کلمه رامین در لغت نامه دهخدا
رامین. ( اِخ ) دهی است از بخش شهریار شهرستان تهران واقع در 9000گزی جنوب علیشاه عوض. این ده در جلگه واقع شده و هوای آن معتدل است. جمعیت آن 274 تن و محصول عمده اش غلات و انگور و میوه و پیشه مردم کشاورزی است. آب ده از قنات تأمین میشود. راه مالرو دارد. و از طریق آردان ماشین نیز میتوان برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
رامین. ( اِخ ) شهری است ( بناحیت کرمان ) میان سیرگان و بم. جاییست سردسیر که هوای درست دارد وآباد و با نعمت بسیار، و آبهای روان بسیار است. ( از حدود العالم ).
رامین. ( اِخ ) رام. رامتین. نام عاشق ویسه. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). نام عاشق ویس. ( ناظم الاطباء ). نام عاشق ویس است و قصه ویس و رامین مشهور است. ( برهان ). همان رام عاشق ویس که واضع چنگ نیز بوده است نه غیر او، و سامانی گوید: رامین مرکب است از «رام » بمعنی طرب و «ین » و معنی ترکیبی آن طربناک است. ( از رشیدی ). نام عاشق ویس که داستان عشق آن دو را فخرالدین اسعد گرگانی ( متوفای 466 هَ. ق. ) در سال 446 یا بعد از آن سال از پهلوی بنظم پارسی درآورده است و خلاصه داستان عشق ویس و رامین چنین است : رامین ، جوانیست زیباروی و خوش اندام ، که شیفته لذت و زیبایی است ، چنگ نیکو مینوازد و سرود خوش میگوید و حتی بعقیده فخرالدین گرگانی وی واضع چنگ است :
نشان است این که چنگ بافرین کرد
که او را نام چنگ رامتین کرد.
طبع عاشق پیشه اوست که با یک نگاه دلبسته و مفتون ویس میگرددو برای رسیدن بوصال فارغ از خیال ننگ و نام تا نقشه قتل برادر پیش میرود و در هجر یار قرار و آرام از کف میدهد و شکوه هجران آغاز می نهد. ویس نیز دختری است از شاهزادگان که بر سنت باستانی ایران نامزد برادر خود ( ویرو ) است اما موبد پیری که قاتل پدر اوست برسرزمین آنان لشکر میکشد و ویس را که دختری زیبا و نورسیده است از مادر و برادر خود جدا میسازد و بزور وعنف بعنوان همسری بسوی کاخ خود می آورد. اینجاست که دایه ویس پا در میان میگذارد و طلسم و جادو بر آن دو بکار می بندد و از این راه او را از شوهر پیر و قاتل پدرش بیش از پیش بیزار میسازد و تجمل زندگی و فرمانروایی شوهر سالخورده را در نظر او ناچیز مینماید تادختر دل بعشق رامین بندد. ویس که دختری عفیف و پاکدامان و کمروست ابتدا از این پیشنهاد دایه بشدت خشمگین میشود و زبان طعن و سرزنش میگشاید و تندی میکند، از طرفی دیگر می ترسد به ننگ جاوید آلوده شود و از بهشت ، که آخرین نقطه امید اوست نیز محروم ماند، از سوی دیگر می اندیشد از کجا که رامین بدو وفادار بماند؟ واز اینهمه سوز و گداز جز کام دل راندن قصدی داشته باشد؟ و میترسد که عشق رامین فقط جنبه کامجویی یا دشمنی و بدخواهی داشته باشد؛ اما دایه که در کار خود سخت استاد و مصر است از طرفی زیبایی و جوانی رامین رادر نظرش می آورد و از سوی دیگر زشتی عمل را در چشم وی بسیار ناچیز و بی اهمیت جلوه گر میسازد سرانجام افسون دایه در ویس کارگر میافتد و او دل بعشق رامین میبندد و در ضمن میخواهد انتقام پدر از شوهر پیر بگیرد. و وقتی که شوهر سالخورده برای نخستین بار از این ماجرای غم انگیز آگاهی مییابد او را سرزنش میکند. و آنگاه که شوهر نیمه شب او را درخوابگاه رامین می یابد می گوید که از ستمهای شوهر با یزدان راز و نیاز میکردم ! وشوهر نیز ناچار این عشوه را از وی میخرد! و دروغش را راست می پندارد! ولی کار بجایی میرسد که موبد بر طبق سنت قدیم دست بآزمایش ایزدی «ور» میزند و آتش ایزدی روشن میکنند که ویس از آن بگذرد تا اگر گناهکار است طعمه زبانه آتش گردد واگر بیگناهست خرمن آتش بر وی مانند آتش ابراهیم باشد، ولی ویس و رامین چون از بام کوشک شعله آتش را میبینند فرار را بر قرار ترجیح میدهند واز این داوری ایزدی سر باز میزنند و به ری میگریزند. سرانجام یک شب ویس که از کنار شوهر نهانی بخوابگاه رامین میرود و تا صبح در کنار وی میخسبد چون شوهر آگاه میشود و رسوایی راه میاندازد؛ ویس بدو قول میدهد که دیگر از این رسوایی دست بردارد! ولی باز دروغ میگوید و بفرمان عشق پا فراتر مینهد و با رامین نقشه قتل موبد سالخورده را میکشد تا بفراغت از یکدیگر کام گیرند ولی روزگار بزحمت آندو راضی نمیشود و موبد کهنسال بدون جنگ و خونریزی درمیگذرد و دست رامین بخون موبد آغشته نمی گردد. ( از مزدیسنا صص 443 - 446 ) ( مقدمه ویس و رامین چ محجوب صص 75 - 82 ). بیشتر شاعران نام دو دلداده را در ادبیات ایران آورده اند وبرخی از کسان هم خواندن این داستان را برای دختران ناروا شمرده اند :