مفخم

معنی کلمه مفخم در لغت نامه دهخدا

مفخم. [ م ُ ف َخ ْ خ َ ] ( ع ص ) بزرگ داشته شده. ( غیاث ) ( آنندراج ). تعظیم کرده شده. دارای جلال و سرافرازی. بزرگ. بزرگوار. کلان. ( از ناظم الاطباء ). معظم. موقر. ( اقرب الموارد ). || پهن و آشکار تلفظ شده. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تفخیم شود.

معنی کلمه مفخم در فرهنگ معین

(مُ فَ خَّ ) [ ع . ] (اِمف . ) ۱ - بزرگ داشته شده . ۲ - بزرگوار، بزرگ .

معنی کلمه مفخم در فرهنگ عمید

۱. بزرگ داشته شده.
۲. بزرگ قدر، بزرگوار.

معنی کلمه مفخم در فرهنگ فارسی

بزرگ داشته شده، مرد بزرگ قدر، بزرگوار
۱ - ( اسم ) مرد بزرگ داشته ۲ - ( صفت ) مرد بزرگوار : [ استاد معظم مفخم ]

معنی کلمه مفخم در ویکی واژه

بزرگ داشته شده.
بزرگوار، بزرگ.

جملاتی از کاربرد کلمه مفخم

آرامگاه سردار مفخم مربوط به دوره پهلوی است و در شهرستان ابرکوه، بخش مهردشت، شهر مهرآباد واقع شده و این اثر در تاریخ ۷ مهر ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۶۳۰۹ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.
پس از تبدیل قانونی اداره جغرافیایی ارتش به «سازمان جغرافیایی کشور» در سال ۱۳۴۷، اداره ویژه‌ای به نام «اداره علمی اطلاعات جغرافیایی» ایجاد شد که هدف آن گردآوری اطلاعات گوناگون جغرافیایی، تهیه آرشیو منظم از این اطلاعات و بهره‌برداری و چاپ و توزیع و تکثیر اطلاعات جغرافیایی به‌صورت کتاب، نقشه، جزوه، اطلس و فرهنگ جغرافیایی بود. همچنین در سال‌های اول دهه ۱۳۵۰ اداره اطلاعات علمی سازمان جغرافیایی کشور که زیر نظر لطف‌الله مفخم پایان اداره می‌شد، نخستین فرهنگ آبادی‌های کشور را بر پایه اطلاعات جغرافیایی موجود در مجموعه فرهنگ جغرافیایی ایران و دو مجموعه فرهنگ جغرافیای طبیعی دیگر ایران به نام فرهنگ کوه‌های ایران و فرهنگ رودهای ایران تدوین کرده و به چاپ رساند.