خامه زن

معنی کلمه خامه زن در لغت نامه دهخدا

خامه زن. [ م َ / م ِ زَ ] ( اِ مرکب ) چیزی باشد که قلم تراشیده را بدان قط زنند و بعربی آن را مقط گویند. ( برهان قاطع ) ( انجمن آرای ناصری ). مقط که قط قلم بر آن زنند. ( آنندراج ). قطزن. || ( نف مرکب ) قلمزن. نویسنده. کاتب.

معنی کلمه خامه زن در فرهنگ معین

( ~. زَ ) (ص فا. ) نقاش ، صورتگر.

معنی کلمه خامه زن در فرهنگ فارسی

( صفت ) نقاش صورتگر .
چیزی باشد که قلم تراشیده را بدان قط زنند و بعربی آنرا مقط گویند .

معنی کلمه خامه زن در ویکی واژه

نقاش، صورتگر.

جملاتی از کاربرد کلمه خامه زن

ور نیز شوی وزیر مقبل از خامه زنان مباش غافل
از نوک خامه دفتر دلشان سیه کنم کایشان زنخ زنند، همه خامه زن نیند
خانه بی صنع خانه ساز که دید نقش بی دست خامه زن که شنید
مقطعه خامه زن و مصقله بود یزداغ ظروف و احول و ناژوو کاشکی همه کاج
کدامین خامه زن نقش تو پرداخت کدامین باغبان سرو تو افراخت
بکوش و قد چو الف راست کن که جیم نگوید بخامه زن که مرا از چه گوژپشت نوشتی
تو به سه انگشت شده خامه زن خلق ده انگشت ز تو در دهن
تخته خاک ز بس گل که دمیده ست ز گل لوح صورت گری خامه زنان چگل است
بوی بیرون سوی و عطار از درون سو مشک سوز نقش بیرون سوی و نقاش از درون سو خامه زن
بوصف رایش اگر خامه زن شوم گردد اناملم همگی چون هلال نورانی