جفای
جملاتی از کاربرد کلمه جفای
هیچ یاری بی جفای طعنه اغیار نیست بهر یک گل محنت صد خار می باید کشید
همه روز چند اهلی گله از جفای آن مه همه جور او چه بینی گلههای خود نگه کن
خورند چوب خلیفه شهان چو شاه شوند جفای عشق کشیدن فن سلاطین است
دل از جفای محرم و بیگانه پر نشد صد دل تهی شد و دل دیوانه پر نشد
بیجفای چرخ دل را قدر نیست روسفیدیهای تخم از آسیاست
از جفای ترک چشم فتنه جو جمله عالم پر زشرو شور شد
به فنا چو عهد بستی ز جفای چرخ رستی که شکست دانه تا حشر غم آسیا ندارد
گر نسازد با جفای دوست دل با فراق او شبی یارش کنید
من ز جفای آسمان بر در شاه میروم کاهل زمانه را درش هست بجای آسمان
حیف از یان قامت که از جور و جفای کوفیان بر زمین افتد ز پشت زین مرکب، سایه وار