معنی کلمه شقشقه در لغت نامه دهخدا
شقشقة. [ ش ِ ش ِ ق َ ] ( ع اِ ) شقشقه. شُش مانندی که شتر در وقت بانگ و مستی از دهان بیرون آرد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( مهذب الاسماء ) ( از اقرب الموارد ). ج ، شقاشق. عَلِکة. قُراقِرة. قَرْقارة. لهات شتر. لفج. ذات الشام. دبه. لفجن. ( یادداشت مؤلف ). آنچه شتر از گلو برآرد مانند سلی. ( السامی فی الاسامی ): هدیر، هدر، تهدیر؛ بانگ کردن شتر بی شقشقة. ( منتهی الارب ).
|| فصیح و شریف. گویند: فلان شقشقة قومه ؛ ای شریفهم و فصیحهم. ( از اقرب الموارد ). و یقال للفصیح : هدر شقشقته. ( اقرب الموارد ). || مجازاً، زبان. ج ، شقاشق. ( یادداشت مؤلف ).
- ذوشقشقة ؛ خطیب. ( مهذب الاسماء ) ( ناظم الاطباء ). سخت زبان آور و بلندآواز. ( یادداشت مؤلف ).
|| بانگ شتر نر و گنجشک در گشنی. ( یادداشت مؤلف ). بانگ بنجشگ. ( مهذب الاسماء ).