معنی کلمه شرکت در لغت نامه دهخدا
- شرکت ایپاک ؛ شرکت نفتی «ایران پان امریکن ». ( از کتاب نفت ایران ص 88 ). رجوع به شرکت ملی نفت ایران و مأخذ بالا شود.
- شرکت با مسئولیت محدود ؛ شرکتی است تجاری بدون آنکه سرمایه به سهام تقسیم شده باشد و هریک از شریکان به اندازه سرمایه خود مسئولیت و حق دخالت دارند. ( فرهنگ فارسی معین ).
- شرکت تضامنی ؛ شرکتی است تجارتی که در آن هریک از شریکان مسئول معاملات شرکت و پرداخت قروض آن هستند. ( فرهنگ فارسی معین ).
- شرکت تعاونی ؛ شرکتی که برای کارمندان یا کارگران و غیره با فروش سهام بدانان تشکیل شود. ( یادداشت مؤلف ).
- شرکت تعاونی مصرف ؛ شرکتی که سرمایه آن از فروش سهام کوچک و به منظور تهیه و فروش لوازم زندگانی کارمندان و کارگران و جز آنان تشکیل شود و نفعو ضرر به نسبت خرید شرکا بین ایشان تقسیم گردد. ( فرهنگ فارسی معین ).
- شرکت سهامی ؛ شرکتی است که نامی جز نامهای شرکاء دارد و سرمایه آن از پیش به سهام متساوی تقسیم شده و مسئولیت شرکاء محدود با سهامی است که تعهد پرداخت کرده اند. ( یادداشت مؤلف ).
- شرکت سهامی بیمه ایران ؛ مؤسسه ای است که از طرف دولت ایران در سال 1314 هَ. ش. با سرمایه بیست میلیون ریال تأسیس شد و در 37 شهرستان دارای شعبه است. ( فرهنگ فارسی معین ).
- شرکت سهامی پنبه و نوغان ؛ شرکتی است دولتی که در سال 1328 هَ. ش. با سرمایه اولیه 142 میلیون ریال تأسیس شد و امروز سرمایه آن 390 میلیون ریال میباشد و دارای 23 دستگاه کارخانه پنبه پاک کنی است ( 10 دستگاه در مازندران و گرگان و بقیه در نقاط مختلف کشور ). اخیراً شرکت سهامی نوغان و ابریشم سابق نیز ضمیمه شرکت مزبور گردیده. وظیفه اصلی این شرکت دادن بذر و مساعده برای پنبه کاری به دهقانان و جمعآوری محصول و تهیه بذر مرغوب و توسعه کشت پنبه در مناطق مستعد میباشد. ( فرهنگ فارسی معین ).