آزرم داشتن

معنی کلمه آزرم داشتن در فرهنگ فارسی

( آزرم داشتن ) ( مصدر ) آزرم داشتن کسی را یا چیزی را محترم شمردن او.

معنی کلمه آزرم داشتن در ویکی واژه

آزرم‌داشتن
(قدیمی): احترام کردن. همسایگان موافقند و مرا آزرم دارند. «نظام‌الملک»

جملاتی از کاربرد کلمه آزرم داشتن

الْحَجُّ ساختن حج را و بر خود فریضه کردن را أَشْهُرٌ ماههایست مَعْلُوماتٌ شناخته و دانسته، فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ هر که در آن ماهها باحرام گرفتن بر خویشتن حج فریضه کرد فَلا رَفَثَ نه مباشرت کردن شاید و نه از آن گفتن وَ لا فُسُوقَ و نه از ناشایست هیچیز وَ لا جِدالَ و نه با مسلمانان و با زینهاریان جنگ شاید، فِی الْحَجِّ در حج کردن وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ و هر چه کنید از نیکی یَعْلَمْهُ اللَّهُ میداند خدای آن را، وَ تَزَوَّدُوا و زاد برگیرید فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوی‌ و بهتر زاد آزرم داشتن است از من و پرهیزیدن از خشم من، وَ اتَّقُونِ و به پرهیزید از خشم من یا أُولِی الْأَلْبابِ (۱۹۷) ای خداوندان خردها.
از میدان تمکن میدان حرمت زاید. قوله تعالی: «ما لکم ترجون للّه وقار». حرمت آزرم داشتنست. آن سه قسم است: احترام خدمت را، و احترام ذکر را، و احترام سر را. احترام خدمت را سه نشانست: عین آنرا در دین شکوه داری، و بهدایت آن از مولی شادی کنی، و نفس خود را در آن بتقصیر متهم کنی و معیوب بینی. اما احترام ذکر را سه نشانست: سخن هزل را در ذکر حق نیامیزی، و در غیبت دل مولی را یاد نکنی، و بی وی خود را خوانی وی را خود باشی. اما احترام سر را سه نشانست: اگر می‌ترسی مهر نبری، و اگر امید داری خود حق نه بینی، و اگر گستاخی کنی تعظیم نگاه داری.
«إِنَّما جُعِلَ السَّبْتُ عَلَی الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ» بزرگ داشتن شنبه و آزرم داشتن بر آن قوم نبشتند که مختلف شدند درو، «وَ إِنَّ رَبَّکَ لَیَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ» و خداوند تو داوری برد میان ایشان روز رستاخیز، «فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ (۱۲۴)» در آن مخالفت کردن و گفتن که ایشان در آن بودند.