دفه

معنی کلمه دفه در لغت نامه دهخدا

( دفة ) دفة. [ دَف ْ ف َ ] ( ع اِ ) پهلو یا کناره هر چیز و روی آن ، از آن جمله است : دفتاالمصحف ؛ دو طرف آن و آنچه بدان مصحف را فراهم آورند، و دفتاالطبل ؛ دو پوست که بالای سر طبل باشد و آنرا در بر دارد و بر آن میزنند. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || یک سوی زین که بر پهلوی اسب باشد و آن دو را دفّتان گویند. ( از دهار ). || هر یک از دو پاره جلد کتابی. یکی از دو پاره جلد کتاب. لت. لت جلد. و دفّتین تثنیه آن است. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
دفه. [دَف ْ ف َ / ف ِ ] ( اِ ) آلت جولاهان که تار جامه بدان هموار کنند وقت آهار دادن. ( از آنندراج ). افزاری مانند شانه که تارهای تار را از آن گذرانند، و تار نقیض پود است. ( از لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ). دفته. دفتین. و رجوع به دفته و دفتین و دفین شود :
به دفه جد و ماشوره و کلابه چرخ
به آبگیر و به مشتوت و میخ کوب و طناب.خاقانی.
دفه. [ دَ ف َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد. سکنه آن 261 تن. آب آن از رودخانه مهاباد و محصول آن غلات و توتون و حبوب است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

معنی کلمه دفه در فرهنگ عمید

= دفته

معنی کلمه دفه در فرهنگ فارسی

( اسم ) دفته دفتین .
دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد .

معنی کلمه دفه در ویکی واژه

احتمالاً از نیا-هندواروپایی -dʰh₂ebʰ*.
دفتین: آلتی فلزی دسته دار شبیه شانه که بافندگان پارچه هنگام بافتن پارچه آن را در دست گیرند و روی پود را می‌کوبند تا آن چه بافته شده جابه جا و محکم شود.

جملاتی از کاربرد کلمه دفه

در صدفها هرچه مروارید بود ابر بستد تا فشاند بر سمن
هزار ابر مطر ریز هست لیک یکی که دایه بخش صدفهاست ابر نیسان است
آن چنگ غمش چو پای ما بگرفتست ما را به مثل بر همه دفها بزنید
سر بر آرد از زمین آنگاه او چون هدفها زخم یابد بی رفو
حرف روشن گوهران هرگز نیفتد بر زمین در صدفها اشک نیسان جای خود وا می کند
ادموند پسر شاه اتلرد دوم مشهور به اتلرد بدفهم (حکومت ۹۷۸ - ۱۰۱۶) بود و بنا به خواست پدرش در ۱۰۱۵ با بیوهٔ یکی از لردهای دانمارکی که در آن زمان انگلستان را در اشغال خود داشت ازدواج کرد. با این وجود هنگامی که کانوت، پادشاه دانمارک کمی بعد در همان سال به انگلستان حمله کرد، ادموند با فراهم آوردن لشکری در شمال انگلستان آن دسته از مناطقی را که حاضر به همراهی او نبودند را مورد حمله قرار داد و ویران نمود.
بپای تخت او، تا سر گذارند گهرها از صدفها گشته غلتان
تخت دفه از مکان های تفریحی این روستا می باشد
می کنم گنجینه گوهر صدفها را تمام از کرم سیراب اگر چون ابر نیسانم کنند
اناالحق نیز ما با او هم بگفتند صدفها درّ معنی هم بسفتند
که برزنند به یکباره پشم و پنبه او بزخم مندفه ظلم و کینه چون نداف
ایتالیایی‌ها این غذا را به دو صورت تهیه می‌کنند: به صورت بیانکو (سفید) ، یعنی با روغن، سیر، جعفری و گاهی پاشیدن شراب سفید. و بصورت روسو ( قرمز) ، مانند سابق اما با گوجه فرنگی و ریحان تازه. افزودن گوجه فرنگی در جنوب ایتالیا شایعتر است. به طور سنتی، صدفهای دوکفه ای به سرعت در روغن زیتون داغ که مقدار زیادی سیر به آن اضافه شده است، پخته می شوند. صدف های زنده در طول پخت و پز باز می شوند و مایعی آزاد می کنند که به عنوان عامل طعم دهنده اولیه عمل می کند. سپس صدف ها را به ماکارونی سفت (اسپاگتی، لینگوئین یا ورمیشل)، همراه با نمک، فلفل سیاه (یا فلفل قرمز) و یک مشت جعفری ریز خرد شده اضافه می کنند.
صدفهای قوالب چون شکستی نماید گوهر بحر معانی
اردفه، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان ایذه در استان خوزستان ایران است.