دعوت کردن

معنی کلمه دعوت کردن در لغت نامه دهخدا

دعوت کردن. [ دَع ْوَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خواندن کسی را. خواستن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). خواندن و طلب کردن. || به میهمانی و ضیافت و جز آن خواستن کسی را. ( ناظم الاطباء ). خواهش آمدن کسی کردن به مهمانی یا محفلی و جزآن. به مهمانی خواندن. به جایی خواندن :
برو ای زاهد و دعوت مکنم سوی بهشت
که خدا در ازل از اهل بهشتم بسرشت.حافظ ( از آنندراج ). || تبلیغ کردن. به دینی یا مرامی یا عقیده ای خواندن. خواندن مردم به طرفداری از مقصدی یا مرامی. خواندن به امری : پیغمبر( ص ) نامه ای بدو [ اپرویز ] نبشت و او را به اسلام دعوت کرد.( فارسنامه ابن البلخی ص 106 ). با فایق طریق مراسلت و مکاتبت و موالات و مواخات پیش گرفت و او را به مخالفت تاش دعوت کرد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 55 ). || دعا کردن :
دعوت عاشقانه می کردم
بخت درهای آسمان بگشاد.خاقانی.|| آواز دادن و بانگ کردن. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه دعوت کردن در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - خواندن ( کسی را ) . ۲ - خواهش کردن کسی کردن بمهمانی یا محفلی و جز آن .

معنی کلمه دعوت کردن در ویکی واژه

دعوت‌کردن
دعوت، دعوت ساختن.

جملاتی از کاربرد کلمه دعوت کردن

قوله: وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ وَ سُلَیْمانَ عِلْماً الایة... ربّ العالمین جلّ جلاله و تقدّست اسماؤه و تعالت صفاته درین آیت منّت نهاد بر داود و سلیمان که: ایشان را اعمل دین دادم، و دین اسمی است مجمل مشتمل بر اسلام و ایمان و سنّت و جماعة و اداء طاعت و عبادت و ترک کفر و معصیت، اینست دین فریشتگان که خدای را جلّ جلاله بآن همی پرستند و طاعت همی‌آرند، و دین انبیا و رسل از آدم تا محمد صلوات اللَّه علیهم اجمعین اینست. و پیغامبران و رسولان امّت خود را باین دعوت کردند چنان که ربّ العالمین گفت: شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّی بِهِ نُوحاً الایة. و این دین سخت ظاهر است و مکشوف بر اهل سعادت و سخت پوشیده بر اهل شقاوت، و حقّ جلّ جلاله بصر دین‌شناس جز باهل سعادت ندهد و جز اهل بصر دین نشناسند، لقول النّبی (ص) «کیف انتم اذا کنتم من دینکم فی مثل القمر لیلة البدر لا یبصره منکم الّا البصیر».
«پیش از آنکه من فیزیک ستارگان را در دانشگاه تدریس کنم این درس وارد دانشگاه‌های ایران نشده بود و تنها علم نجوم تدریس می‌شد آن هم نه در رشتهٔ فیزیک بلکه ریاضی. زمانی که از من برای تدریس در دانشگاه دعوت کردند، از آنجا که دستیار دکتر روشن بودم، در ابتدا ترمودینامیک تدریس می‌کردم اما پس از مدتی قرار شد برای اولین بار در ایران و به صورت مستقل درس فیزیک ستاره‌ها را برای دانشجویان رشتهٔ فیزیک تدریس کنم».
و در قصه بتبع و اسلام وی روایات مختلف است: اما روایة محمد بن اسحاق و عکرمة از ابن عباس آنست که تبّع آخر که نام وی اسعد و کنیت او ابو کرب است مردی آتش‌پرست بود بر مذهب مجوس، از نواحی مشرق درآمد با لشکری عظیم و حشمی فراوان بمدینه مصطفی بگذشت و پسری از آن خویش آنجا رها کرد. اهل مدینه آن پسر را بکشتند بفریب و حیلت. تبّع بازگشت بر عزم آن که مدینه را خراب کند و اهل آن را استیصال کند، جماعتی که انصار رسول از نژاد ایشانند همه مجتمع شدند و بقتال وی بیرون آمدند، بروز با وی جنگ میکردند و بشب او را مهمان‌داری میکردند، تبّع را سیرت ایشان عجب آمد، گفت: انّ هؤلاء لکرام، اینان قومی‌اند کریمان و جوانمردان. پس دو حبر از احبار بنی قریظه نام ایشای کعب و اسد هر دو ابن عم یکدیگر بودند، برخاستند و پیش تبّع شدند و او را نصیحت کردند، گفتند: این مدینه هجرت گاه پیغامبر آخر الزمان است و مهبط وحی بدو، پیغامبری از قبیله قریش خاتم پیغامبران و گزیده خداوند جهان، صاحب القضیب، و الناقة و التاج و الهراوة. و ما در کتاب خدای، نعت و صفت وی خوانده‌ایم و بر امید دیدار وی اینجا نشسته‌ایم و دانیم که ترا بر اهل این شهر دستی نباشد و نصرتی نبود، مکن، خویشتن را در معرض بلا و عقوبت حق جل و علا منه، نصیحت ما بشنو و عزم و نیت خود بگردان و بر خویشتن بد مخواه، مبادا که ترا نکبتی رسد که در سر آن شوی. آن وعظ و نصیحت ایشان بر تبّع اثری عظیم کرد و از آن عزم و نیت که کرده بود بازگشت و از ایشان عذر خواست. ایشان چون اثر قبول در وی دیدند، او را بر دین خویش دعوت کردند.
ما عَلَی الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ یا محمد بر تو جز پیغام رسانیدن و دعوت کردن نیست، و راه نمودن و بار دادن جز کار ما نیست. لَیْسَ لَکَ مِنَ الْأَمْرِ شَیْ‌ءٌ، إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ. یا محمد! تو بو جهل را میخوان، یا ابراهیم! تو نمرود را میخوان، یا موسی! تو فرعون را میخوان، یا عیسی! تو قارون را میخوان. شما میخوانید که بر شما جز خواندن نیست، من آن کس را بار دهم که خود خواهم. ای خواستگان ازل! قدم دولت در سرا پرده عشق نهید، که دیر است تا این توقیع بر منشور ایمان شما زدند که: «وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوی‌»، و ای ناخواستگان ازل! گلیم لعنت بر دوش ادبار خویش گیرید، که دیر است تا این نقش نومیدی بر نقد نبهره شما زدند که: «لَمْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ». یا محمد! به در بو جهل و بو طالب چند روی، چند سال است تا تو در کنار ایشان، و ایشان ترا نمی‌بینند: «تَراهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَ هُمْ لا یُبْصِرُونَ». رو گرد دل سلمان پارسی برآی، و اگر درد دین میجویی از دل وی جوی، که پیش از آن که تو قدم در عالم بعثت نهادی، چندین سال است تا سرگردان گرد عالم در طلب تو می‌گردد، و از هر کسی نشان تو می‌پرسد. هیچ ذرّه نماند از ذره‌های عالم که از وی نشان تو نجست، هیچ کاروان نماند که از وی خبر تو نپرسید، هیچ باد نماند که از آن باد نسیم وصال تو نبوئید:
شرم دوپینگ وینوکوروف موجب شد که روی مسابقه دادن در تور دو فرانس ۲۰۱۰ حساب نکند؛ ولی برگزارکنندگان جیرو این نگرانی را نداشتند و از او دعوت کردند تا در مسابقه شرکت کند. هدف او، عملکردی قدرتمند در جیرو بود.
رهبران عربستان سعودی، امارات متحده عربی و کویت ملک عبدالله را به یک نشست در پایتخت عربستان سعودی در روز ۱۱ ژوئن دعوت کردند. اعلام شد که کشورهای خلیج فارس وعده داد اند طی ۵ سال آینده ۲٫۵ میلیارد دلار به عنوان کمک مستقیم و غیرمستقیم اختصاص دهند. بیشترین میزان این کمک‌ها در بانک مرکزی اردن به منظور حمایت از سهمیه اردن از ارز خارجی اختصاص یافته، در حالی که بخش کمتری از آن به پروژه‌های توسعه و بخش کوچکی نیز برای هدایت پشتیبانی بودجه به کار خواهد رفت.
اما از تبعید آریستید چندی بیش نگذشته بود که او را دوباره به آتن دعوت کردند. وی پس از بازگشت به آتن، با رقیب خویش تمیستوکل آشتی کرد.
هاردی در نوجوانی، نامش را به «اولیور نوروِل هاردی» تغییر داد و نام کوچک «اولیور» را به‌عنوان ادایِ احترامی به پدرش اضافه کرد. نام او در سرشماری سال ۱۹۱۰ ایالات متحده به عنوان «اولیور ان. هاردی» ثبت شده‌است،[الف] و او از «اولیور» به عنوان نام کوچک خود در تمام سوابق قانونی بعدی، قباله‌های ازدواج، و غیره استفاده کرد. هاردی را در جکسون‌ویل به عضویت «لژ شماره ۲۰ سولومون فراماسونری» دعوت کردند که به او در تهیه اتاق و غذا در دوران آغازین فعالیت هنری-نمایشی‌اش کمک کرد. نام وی به همراه استن لورل در «سازمان برادری» «رسته اعظم موش‌های آبی» ثبت شده‌است.
این گروه تولا به ابویزید، طیفور بن عیسی البسطامی رضی اللّه عنه کنند و وی از رؤسای متصوّفه بود و از کبرای ایشان و طریق وی غلبه و سُکْر بود و غلبهٔ حق عزّ و جلّ و سُکْر دوستی از جنس کسب آدمی نباشد؛ و هرچه ازدایرهٔ اکتساب خارج بود، بدان دعوت کردن، باطل بود و تقلید بدان محال و لامَحاله صاحی را سُکْر صفت نباشد و آدمی را در جلب سُکْر به خود، سلطان نه. و سَکران خود مغلوب بود، وی را به خلق التفات نبود تا به صفتی از اوصاف تکلف پدیدار آید.
و مشایخ این طریقت طبیبان دل‌هایند، و چون طبیب به علت بیمار جاهل بود، بیمار را به طب خود هلاک کند؛ از آن‌چه پرورش وی نداند و خطرگاههای وی نشناسد و غذا و شربت وی مخالف علت وی سازد؛ لقوله، علیه السّلام: «الشّیخُ فی قَوْمِه کالنّبیِّ فی أمّته.» پس انبیا علیهم السّلام که خلق را دعوت کردند بر بصیرت کردند و هر کسی را به درجهٔ وی بداشتند. شیخ را نیز دعوت بر بصیرت باید کرد و هر کسی را غذای او باید داد نامراد دعوت حاصل گردد.
در تاریخ ۲۰۰۹، در سن ۷ سالگی، آناستازیا پتریک در فصل دوم سریال اوکراین استعداد دارم به همراه خواهر بزرگش ویکتوریا «ویکا» پتریک، که نماینده اوکراین در مسابقه آواز یوروویژن نوجوانان ۲۰۰۸ بود، تضویر شد و در مقام دوم ایستاد. با وجود اینکه آناستازیا فقط پشت صحنه از خواهرش حمایت می‌نمود، داوران از وی دعوت کردند تا به همراه خواهرش ویکتوریا موزیکی بخواند. بعد از خواندن موزیک" عاشق راک اندرولم " از آنان دعوت شد تا با هم در این برنامه شرکت نمایند و به نیمه نهایی رسیدند. در آن سال آناستازیا در «مولودا هالیچینا» جایزه اول و در «نقش آفرینی‌های دریای سیاه در سال ۲۰۰۹» جایزه دوم را کسب نمود.
گروهی از چهل فرد صاحب‌منصب معروف به چهلگانی، علیه آرام‌شاه توطئه کرده و شمس‌الدین ایلتُتْمِش، فرماندار شهر بدایون را برای جایگزینی آرام‌شاه دعوت کردند. ایلتتمش آرام‌شاه را در سال ۱۲۱۱ در دشت باغ جود در نزدیکی دهلی شکست داد. از سرنوشت آرام‌شاه خبر دیگری در دست نیست.
لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ بنا کام در دین آوردن نیست. برین وجه این کلمت منسوخ است بآیت فرمان بقتال، و سبب نزول این آیت بر قول ایشان که گفتند منسوخ است، آن بود که مردی انصاری نام وی ابو الحصین دو پسر داشت در مدینه، ترسایان شام که بمدینه آمده بودند ببازرگانی، آن دو پسر را بفریفتند و با دین ترسایی دعوت کردند، پس ایشان را با خود بشام بردند، ابو الحصین گفت یا رسول اللَّه ایشان را باز خوان و با کفر بمگذار، در آن حال رب العزة آیت فرستاد لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ...
استرایسند در سال ۱۹۶۰ در یک مسابقه استعدادیابی در یکی از بارهای همجنسگرایان در منهتن شرکت کرد و برنده قاطع جایزه ۵۰ دلاری و شام رایگان آن رقابت شد. پس از آن، همه کلوپ‌های محله گرینویچ نیویورک از استرایسند برای اجرای برنامه دعوت کردند.
در سال‌های آخر عمر وی دوستان زیادی از وی دعوت کردند که به آمریکا یا اروپا بیاید و در آن‌جا اقامت کند؛ ولی او هرگز قبول نکرد و معتقد بود که هر چه از افغانستان دورتر شود درد غربت بیشتر وی را می‌آزارد.
ابو سعد زرگانی به عنوان یکی از شخصیت‌های برجسته موسیقی نواحی در هشتمین جشنواره موسیقی نواحی ایران در سال ۱۳۹۲ که در دو شهر تهران و کرمان برگزار شده بود را دعوت کردند. زرگانی در کنار هشت هنرمند نواحی دیگر ایرانی، به عنوان شخصیتی که توانسته ساز محلی دیار خود را حفظ کند مورد تجلیل قرار گرفت و از دست وزیر فرهنگ و ارشاد وقت جایزه و تندیس این جشنواره را دریافت کرد. پیش از این قرار بود علی رشداوی را در این جشنواره دعوت کنند که به دلیل بیماری نتوانست در این همایش شرکت کند و دبیرخانه جشنواره از ابوسعد دعوت به عمل آورد
قوله تعالی: قُلْ أَ غَیْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِیًّا نزول این آیت بآن بود که کافران قریش رسول (ص) را دعوت کردند با دین پدران خویش، رب العالمین بجواب ایشان این آیت فرستاد که: یا محمد! ایشان را بگو که جز از اللَّه خدای گیرم بمعبودی؟ یا کردگاری شناسم بکار رانی؟ یا مولایی پسندم بنگهبانی؟ یعنی نکنم این، و نپسندم چنین، که کردگار و آفریدگار آسمانها و زمین خداست. «فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» ای خالقهما ابتداء و انشاء. و حقیقت فطرت ابتداء خلقت است. ابن عباس گفت: معنی فطرت نمی دانستم، تا آن گه که دو اعرابی خصومت گرفتند در چاهی، یکی گفت: انا فطرتها، یعنی أنشأت حفرها ابتداء، فعلمت انه مبتدی الخلقة، و منه‌
و ولی را بدعوت کردن خلق نفرموده اندبخویشتن و اگر چیزی پدید کند بر آن کس که اهل بود جایز بود.