معنی کلمه موبد موبدان در دانشنامه عمومی
واژهٔ موبد در اوستا به صورت موغو یا مگه و در فارسی باستان موگو و در پهلوی «موگ پت» گفته می شد.
کریستن سن، ایرانشناس دانمارکی، دربارهٔ مغان که در دورهٔ ساسانی موبدان خوانده می شده اند و نفوذ آنان مطالبی آورده که قسمتی از آن چنین است:
مغان در اصل قبیله ای از قبایل ماد یا طبقه ای از قوم مذکور بودند که ریاست روحانی دین مزدیسنی غیر زرتشتی به آنان تعلق داشت. آنگاه که شریعت زرتشت بر نواحی غرب و جنوب ایران یعنی ماد و پارس مستولی شد و دین باستانی را اصلاح کرد، مغان، رئیس دیانت جدید شدند. در عهد اشکانیان و ساسانیان، معمولاً این طایفه را مغان می خوانده اند و افراد این طایفه خود را از یک ریشه می دانستند. در زمان ساسانیان روحانیان و نجبای ملوک الطوایف قرین و همدوش یکدیگر بودند و معمولاً در ادوار ضعف و انحطاط دولت برای مخالفت پادشاه همدست می شدند. همیشه رؤسای روحانیون از میان طبقهٔ مغان انتخاب می شده اند، این طبقه هم به مرور زمان خیلی زیادتر شده بود و به استناد تاریخ افسانه آمیزی که داشتند برای خود شجره نسب پر افتخاری ترتیب می دادند که از حیث قدمت و شرافت با خاندان های بزرگ پهلو می زدند. موبدان مدعی بودند که نسب آنان به شاهنشاه داستانی ایران منوچهر می رسد.
روحانیون زرتشتی سلسله مراتبی داشتند که بسیار منظم بود و ما اطلاع مفصلی از آن داریم. طایفه مجوس طبقهٔ روحانیون فرودست را تشکیل می داده اند، ظاهراً رئیس معابد بزرگ را به لقب «مغان مغ» می خوانده اند، از این طبقه بالاتر مغان ( مگوپت ) بوده اند. سرزمین ایران از حیث دین به مناطق مختلفی تقسیم می شد، هر ناحیه را موبدی خاص بود. رئیس همهٔ موبدان، «موبد موبدان» بود.
اولین بار که نام چنین صاحب مقامی را می شنویم آنجایی است که اردشیر یکم شخصی را که ظاهراً ماهداد، نام داشته، به مقام موبدان موبدی نصب کرده است. شاید این مقام پیش از اردشیر هم بوده است، لیکن اهمیت آن از وقتی بالا گرفت که دین مزدیسنی در کشور ایران صورت رسمی یافت، پس از این شخص، نام چند تن از موبد موبدان بزرگ را در دست داریم که یکی بهک، و دیگر آذرباد مهراسپندان که در عهد شاپور دوم می زیسته، بعد از او مهروراز و مهراگویذ و مهر شاپور که در عهد بهرام پنجم بوده و دیگر آزاد شاه که در زمان خسرو انوشیروان این مقام را داشته است.