خواستگار

غم دل چه گویم تو زین کار دوری به هرزه چه کوبم در خواستگاری

به بامِ قلعه‌ای، بازِ شکاری نمود از ماکیانی خواستگاری

به میدان سه شه با سپاه آمدند همه خواستگاران ماه آمدند

بلروفون برای خواستگاری نزد پیتیوس، پدر آیترا به تروزین سفر کرد، اما قبل از اینکه وصلت صورت پذیرد، این پهلوان به کورینتوس تبعید شد.

کس کو راست از جان خواستگارش وِرا زینجا ببیند آشکارش

این قهوه دادن همواره به همراه قوانینش در اکثر مراسم رسمی و غیررسمی به خصوص در مراسم خواستگاری، مهمانی‌های رسمی من‌جمله عید فطر و در مراسم سوگواری اجرا می‌شود. دلّه‌های قهوه، فنجان‌های مخصوص و کوچکی دارند.

دگر دست حنا از آن بسته ام که شوئی دگر شد مرا خواستگار

نه بستان ز کس قرض و نه ده به قرض در خواستگاری وزن گرفتن

ز گنجینه بس خواسته دادشان پس خواستگاری فرستادشان

در ادامهٔ گفتگو زمانی که از او پرسش شد آیا رسماً از جولی خواستگاری کرده یا نه، وی جواب داد:

این مجموعه تلویزیونی، دربارهٔ جوانی است که مادرش، او را برای خواستگاری به خانه‌های مختلفی می‌برد و در هر خواستگاری، اتفاقات جدیدی رخ می‌دهد و موقعیت‌های خنده‌آوری پیش می‌آید. سرانجام، پسر با کسی که خودش دوست دارد، ازدواج می‌کند.

وقتی پدر و مادر و یکی دو نفر مردان صاحب نام برای خواستگاری می‌روند خانوادهٔ دختر اگر مایل به آن ازدواج باشد می‌گویند دو سه ماهی فرصت می‌خواهیم. اگر قسمت و تقدیر باشد ما قسمت بُر نیستیم؛ ولی اگر مایل و راضی با آن ازدواج نباشند می‌گویند قدمتان بر چشم اما شکار شما به کوهِ ما نیست.

در ماه مه سال ۲۰۱۶ ، گری با لی-آن پیننوک از گروه خواننده لیتل میکس وارد رابطه شد . در ۲۸ مه ۲۰۲۰ ، گری بعد از چهار سال رابطه از لی-آن خواستگاری کرد. در ماه مه ۲۰۲۱ ، این زوج اعلام کردند که در انتظار اولین فرزندشان هستند.

ز خارا گهر جست یک روزگار همی کرد ازو روشنی خواستگار

بیشترین دلیل اسیدپاشی، خواستگاری ناموفق، رابطه خارج از چارچوب ازدواج یا درخواست طلاق بود. عواملی مثل فقر، وضعیت بد اجتماعی و اقتصادی و کلاهبرداری مالی هم از دیگر عوامل شایع بودند.

جانی تقریباً سیزده سال پس از آشنایی‌اش با جون کارتر در سال ۱۹۶۸ هنگام اجرای کنسرتی در لندن از او خواستگاری کرد و سرانجام در اول ماه مارس ۱۹۶۸ با او ازدواج کرد. آن‌ها صاحب یک فرزند بنام جان کارتر کش شدند که در سوم مارس ۱۹۷۰ به دنیا آمد.

یک مرد روستایی به نام «آقای همه‌فن‌حریف» هم‌ولایتی‌های خود را به شهر می‌فرستد تا از دختر یک خانواده ثروتمند برایش خواستگاری کنند. در طول راه، ماجراهای خنده‌آوری برای مسافران پیش می‌آید. پدر دختر که به اشتباه تصور می‌کند «آقای همه‌فن‌حریف» هم پولدار است و املاک زیادی در روستا دارد، در فکر تصاحب بخشی از این دارایی است. دو مرد، پس از پی بردن به حقیقتِ ماجرا، با یکدیگر درگیر می‌شوند و در پایان، هم‌ولایتی‌ها، «آقای همه‌فن‌حریف» را ترغیب می‌کنند که با یکی از دختران روستا ازدواج کند

چو این اندیشه محکم گشت شه را نوید خواستگاری داده مه را

فرستم از پی تو خواستگار و انگشتر