خط محور

معنی کلمه خط محور در لغت نامه دهخدا

خط محور. [ خ َطْ طِ م ِ وَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خطی است موهوم که یک سر او بر شرق وسر دیگر بر غرب پیوسته است و با خط استواء متقاطع است و سیر آفتاب بر او می باشد . ( از شرفنامه منیری ) ( از آنندراج ) :
ز خط استواء و خط محور
فلک را تا صلیب آید هویدا.خاقانی.- خط محور زمین ؛ خطی است موهوم که از دو قطب زمین می گذارد و بانصف النهارات در دو قطب متقاطع می باشد.

معنی کلمه خط محور در فرهنگ فارسی

خطی است موهوم که یک سر او بر شوق و سر دیگر بر غرب پیوسته است و با خط استوائ متقاطع است و سیر آفتاب بر او می باشد .

معنی کلمه خط محور در فرهنگستان زبان و ادب

{centre line} [حمل ونقل درون شهری-جاده ای] خط جداکنندۀ دو جهت حرکت

معنی کلمه خط محور در ویکی واژه

خط جداکنندۀ دو جهت حرکت.

جملاتی از کاربرد کلمه خط محور

مدار دولت و دین بر محیط آن فلک است که رمح خطی شاه است خط محور او
نهاد بر زبر میل خود سنگ گران بسان ‌گنبد دوار بر خط محور
خداوندی ، کجا کوته نماید بپیش خطی او خط محور
پرچین باغ پروین بل پر نسر طائر بامش فضای گردون، دیوار خط محور
شکل قوسین از خط محور نماید دایره سر او ادنی طلب کن تا بیابی یار یار
گه ز هندیت عمود فلق صبح کنند گه ز خطیت قیاس خط محور گیرند
د‌ست علی را سپس‌ ‌گرفت و برافراخت قطب هدی را پدید شد خط محور
به جائی مسلسل به هنجار باران به جائی شده راست چون خط محور
قطب سپهر گر به ته پا در آورد چون لام الف کند الف خط محورش
زان است ‌که آفت نرسد قطب سما را کاو بر صفت کلک تو دارد خط محور