خرقه باز. [خ ِ ق َ / ق ِ ] ( نف مرکب ) صوفی که با خرقه بوجد و حال آید و بدست افشانی و پایکوبی مشغول شود : زند زردشت نغمه ساز بر او مغ چو پروانه خرقه باز بر او.نظامی.
معنی کلمه خرقه باز در فرهنگ معین
( ~. ) (ص . ) (کن . ) عاشق ، شیدا، مرید.
معنی کلمه خرقه باز در فرهنگ فارسی
صوفی که با خرقه بوجد و حال آید و بدست افشانی و پایکوبی مشغول شد .
معنی کلمه خرقه باز در ویکی واژه
(کن.) عاشق، شیدا، مرید.
جملاتی از کاربرد کلمه خرقه باز
شاهد الّا تخافوا از نقاب آمد برون سر بر آری خرقه بازان تا که جان افشان کنیم
تا به حقیقت نکشید آن مجاز باز نیامد به سر خرقه باز
زنار نهاد بر کشیدیم در حلقه کنیم خرقه بازی
غنچه را بر سماع بلبل مست وقت خوش گشت و خرقه بازی کرد
همچونی گر در سماعت خرقه بازی آرزوست دامن آنکس بچنگ آور که نائی می زند
بگو تا دمی خرقه بازی کنم به می دلق خود را نمازی کنم
لیلی به صبوح جان نوازی مجنون به سماع خرقه بازی
چو مستتر شود آن روح خرقه باز شود کلاه و سر بنهد ترک این قبا گوید
پسر را گفت پیری خرقه بازی ترا این نکته باید حرز جان کرد
مدهید ای حریفان می عشق جز به ایشان که به وقت خرقه بازی نکنند سرگرانی