مردوک
معنی کلمه مردوک در دانشنامه عمومی

مردوک

معنی کلمه مردوک در دانشنامه عمومی

مردوک یا مردوخ ( marduk ) یکی از خدایان باستانی تمدن بابل است. در تمدن بابلیان مردوک به عنوان خدای باروری و آفرینش مطرح است. او در دورهٔ حمورابی محافظ بابل به شمار می رفت. مردوک فرزند انکی خدای آب ها و جانشین آنو خدای خدایان است. در اساطیر بین النهرین و در پی توسعهٔ اقتدار سیاسی بابل، مردوک صفات بیشتر خدایان بین النهرین را گرد آورد و در جنگ با تیامات و کینگو پرداخت و از ترکیب خون کینگو و خاک، انسان را درست کرد. او همچنین به خدای سحر و جادو معروف است و به رئیس خدایان بابلی، آفریدگار انسان، نور و زندگی بدل شد. او را گاه در ردای جواهردوخته و با عصا و حلقهٔ پادشاهی مجسم کرده اند.
پاره ای از ظریف ترین بازمانده های ادبی بابلی دعاهایی است که مردان متقی و صادق در تقوی خود سروده اند. برای مثال نبوکدنصر دوم پادشاه بابِل که اورشلیم را فتح نمود و معبد سلیمان را به همراه خانه ها و دیوار شهر ویران کرد. او یهودیان را به عنوان اسیر به بابل برد. با کمال فروتنی در برابر مردوک چنین راز و نیاز می کرده است:
بی تو ای پروردگار من، چه چیزی می توان بود؟
برای شاهی که او را دوست داری و به نامش می خوانی
لقب او را چنان که ارادهٔ توست متبرک خواهی ساخت،
و به راه راست رهبریش خواهی کرد.
من که امیری که فرمانبردار توام،
همانم که دست های تو مرا ساخته است.
این تویی که مرا آفریده ای،
و رهبری لشکر بندگان خود را به دست من سپرده ای،
و به مقتضای رحمت خود، ای خواجهٔ من
نیروی سهمگین خود را به مهربانی و رحمت بدل کن،
و چنان کن که در قلب من
احترام به پروردگاری تو برانگیخته شود.
آنچه را خیر من در آن است به من ببخش.
مردوک از ریشهٔ سومری اوتو خدای آفتاب گرفته شده. در فرهنگ بابلی این نام امراوتو ( اوتو ) نوشته شده که از زبان سومری برگردانده شده است و بابلی ها او را به امروتوک یا مردوک تغییر نام داده اند .
در سال ۴۸۴ پیش از میلاد، خشایارشا ضمن سرکوب شورش بابل، استحکامات دفاعی آنجا را نابود و مجسمهٔ خدای مردوک را تخریب کرد.
بابلیان اعتقاد داشتند مردوک در کوهی در جهان زیرین زندانی است و در جشن اکیتو می بایست آزادش می کردند.
مردوک (گروه موسیقی). مردوک ( به انگلیسی: Marduk ) یک گروه بلک متال سوئدی از نورکوپینگ می باشد . گروه در سال ۱۹۹۰ تشکیل شد و در سال ۱۹۹۱ اولین اثر خود را منتشر کرد. نام آن ها از نام خدای بابلیان، مردوخ الهام گرفته شده است.
معنی کلمه مردوک در ویکی واژه

معنی کلمه مردوک در ویکی واژه

موردوک
نام ایزد بزرگ و خدای دولت بابل‌باستان. حوزه قدرت معنوی یا سیطره سیاسی مردوک از جبال هند و کش بود تا ساحل مدیترانه[۱] مردوک به زبان‌ و گویش‌های ایرانی با عناوینی چون مردوخ، ماردوش، ماردهاگ و در سیرت پادشاهی چون ضحاک، آستیاگ، و چندی دیگر نزد ایرانیان شناخته شده‌است.
مفهوم قابل استناد آن از اذهان زدوده شده ولی گاهی اصطلاحی بود برای کوچکترهای ریخت و روی کثیف؛ موردوک با مرده و موردوش، با غسالخانه همسان بود یا هست.
↑ آشوریان در طی تهاجم خویش به خاک ماد مرکزی و جبال زاگرس نه تنها به دژ بابلیان در سرزمین کاسیان مصادف شدند بلکه شاهد پرستش مردوک (شیخو) نیز بودند.

جملاتی از کاربرد کلمه مردوک

مردوک با ائا گفتگو می‌کند. می‌خواهد برای کم کردن رنج خدایان، انسان را بیافریند.
مردوک خدایان آسمان و جهان زیرین را تعیین می‌کند. خدایان اساگیلا (معبد مردوک در بابل) را بنا می‌کنند.
بنا به یکی از منابع اطلاعاتی باستان شناختی، اریب مردوک تنها عضو یک سلسله دریایی بوده‌است، چنین ادعایی فقط در این منبع دیده می‌شود و بس، به همین علت تاریخ‌نگاران فکر می‌کنند که اشتباهی در نگارش آن صورت گرفته‌است. اریب-مردوک اولین پادشاهی است که به‌طور واضح گفته می‌شود کلدی است، توالی سه پادشاه، یعنی: اپلاسور، اریب-مردوک و شوم‌ایشکون از یک مدرک اطلاعاتی آشوری مستفاد می‌شود.
این کتیبه‌های بعدی هخامنشی در ساختار و محتوا با کتیبه‌های سلطنتی کهن‌تر میان‌رودان و با متن استوانهٔ کوروش بسیار تفاوت داشتند. هدف آن‌ها تضمین تداوم میان‌رودان نبود. با وجود این، در طولانی‌ترین و مفصل‌ترین آن‌ها یعنی کتیبهٔ بزرگ داریوش بزرگ در بیستون، نسخهٔ بابلی به شکلی که برای مخاطبان بابلی خاصی مناسب بود، در بعضی جاها با نسخه‌های ایلامی و فارسی باستان تفاوت دارد. در حقیقت در نسخهٔ بابلی از قطعه‌ای از این متن، خدایی که داریوش را برگزیده و هدایت و حمایت کرده، بعل خوانده شده‌است تا خواننده یا شنوندهٔ بابلی تصور کند منظور از آن مردوک است، یعنی مردوک که کوروش را هدایت کرده داریوش را نیز هدایت کرده‌است.
مردوک جسد تیامات را به دو نیم می‌کند، نیمی از آن را برای آفرینش آسمان‌ها به کار می‌برد. خون بر باد او نماد کشته شدنش می‌شود. مردوک اِشارا (جایگاهی در آسمان) را همچون همتایی برای آپسو می‌سازد.
مردوک برترین خدای می‌شود. آنشار به او نام دومی (آسالوهی) می‌دهد. آنشار جایگاه مردوک را در میان خدایان و انسانها تشریح می‌کند که دومین نام او برایش به ارمغان آورده است.
کمان مردوک تبدیل به صورت فلکی می‌گردد.