[ویکی الکتاب] معنی عِبَادَتِی: عبادت من - پرستش من معنی نُسُکٍ: عبادتی که مشتمل بر قربانی و ذبح هم هست معنی نُسُکِی: عبادت من (عبادتی که شامل ذبح و قربانی کردن هم می شود) معنی نَاسِکُوهُ: عبادت کنندگان آن (عبادتی که شامل ذبح و قربانی کردن هم می شود. در اصل ناسکون بوده که به دلیل مضاف واقع شدن نون آن حذف گردیده است) معنی مَّنَاسِکَکُمْ: عبادتهای شما (کلمه منسک مصدر میمی ، و اسم زمان و مکان است از نسک و در عبارت "فَإِذَا قَضَیْتُم مَّنَاسِکَکُمْ فَـﭑذْکُرُواْ ﭐللَّهَ " مصدر میمی و به معنای عبادت است ، عبادتی که مشتمل بر قربانی و ذبح هم هست ) معنی مَنَاسِکَنَا: عبادتهای ما (کلمه منسک مصدر میمی ، و اسم زمان و مکان است از نسک و در عبارت "فَإِذَا قَضَیْتُم مَّنَاسِکَکُمْ فَـﭑذْکُرُواْ ﭐللَّهَ " مصدر میمی و به معنای عبادت است ، عبادتی که مشتمل بر قربانی و ذبح هم هست ) معنی مَنسَکاً: عبادت (کلمه منسک مصدر میمی ، و اسم زمان و مکان است از نسک و در عبارت "فَإِذَا قَضَیْتُم مَّنَاسِکَکُمْ فَـﭑذْکُرُواْ ﭐللَّهَ " مصدر میمی و به معنای عبادت است ، عبادتی که مشتمل بر قربانی و ذبح هم هست ) ریشه کلمه: عبد (۲۷۵ بار)ی (۱۰۴۴ بار)
جملاتی از کاربرد کلمه عبادتی
مجموعه بزرگی از متون ارمنی – تُرکی میتوان در متون عبادتی ارمنی مسیحی تا ۱۹۵۰ یافت.
سه: این که آیا با تقصیر تو عبادتی از تو فوت گشته است یا نه. کار کسی را به تأخیر مفکن چه دنیا در معرض تغییر و زوال است. بضاعت خویش را از آن چیزها که خارج از ذات توست منه.
«إِنَّما جُعِلَ السَّبْتُ» ای تعظیمه و تحریم العمل و الکسب فیه، «عَلَی الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ» و هم الیهود میگوید تعظیم روز شنبه و تحریم کسب و عمل درو فرض کردند بر ایشان که مختلف شدند درو، قومی بر دین راست موسی (ع) باز ایستادند بر پی ابرهیم (ع)، و قومی کیش کژ آوردند و بر ابراهیم (ع) بستند، و گفتهاند اختلاف ایشان آن بود که ربّ العزّه ایشان را تعظیم روز آدینه فرمود گفت: ذروا الاعمال فی یوم الجمعة و تفرّغوا فیه لعبادتی، ایشان آن نپذیرفتند، قومی روز شنبه اختیار کردند و آن را تعظیم نهادند، گفتند روز فراغست و اعظم الایّام آنست، و قومی روز یکشنبه اختیار کردند گفتند درین روز ربّ العزّه ابتداء آفرینش کرد و اوّل روزست که آفرید پس ربّ العالمین ایشان را از فضیلت و شرف روز آدینه محروم کرد و کار روز شنبه بر ایشان سخت کرد و گران بعقوبت آن خلاف که کردند و از بهر آن گفت: «جُعِلَ السَّبْتُ عَلَی الَّذِینَ» یعنی که بر ایشان عقوبتست نه کرامت. و فی ذلک ما
جمله به جست و جوی تو معتکفان کوی تو روی به کعبه کرم مشتغل عبادتی
حضور دل نبود با عبادتی که مراست تمام سجده سهوست طاعتی که مراست
طنطاوی معتقد است که در بیش از ۷۵۰ آیه قرآن از علم سخن گفته است و لذا مسلمانان را به اندیشیدن در طبیعت دعوت میکند و معتقد است نظرکردن در طبیعتی از هر عبادتی برتر است و شناخت خدا و صفاتش با مطالعه طبیعت و علوم طبیعی محقق می شود. گرچه طنطاوی اعتقاد ندارد که علم اولین و اخرین در قرآن وجود دارد.
اما جامهٔ نمازی آنباید تا رضای شرع حاصل شود که چون نجس باشد عبادت در آن مقبول نبود و حاصل جز تعب و مشقت ندارد. و چون جامه نمازی بود عبادتی که درو گزارد یکی به ده برگیرند. بنگر که چه مهم است تطهیر جامه که سید اولین و آخرین را بدان فرمود که «و ثیابک فطهر». مقصود ازین خطاب امت است.
دعا و نیایش جایگاهی اساسی در آئین بهائی دارد. بر طبق احکام بهائی، نماز روزانه عبادتی است که هر روز باید توسط فرد به جا آورده شود. سه نماز روزانه وجود دارد که فرد حق انتخاب از میان آنها را دارد. نماز صغیر (کوچک) و نماز کبیر (بزرگ) یک مرتبه در روز و نماز وسطی (متوسط) سه مرتبه در روز باید ادا شوند.
بدان که تکبر به سه قسم است: اول آنکه تکبر بر خدا کند، همچنان که نمرود و فرعون کردند و این بدترین انواع تکبر، بلکه اعظم افراد کفر است و سبب این، محض جهل و طغیان است و به این قسم خدای تعالی اشاره فرموده که «إن الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین» یعنی «به درستی که کسانی که تکبر و گردن کشی از بندگی من می نمایند زود باشد که داخل جهنم شوند، در حالتی که ذلیل و خوار باشند» .
و از این جهت پادشاه عالم می فرماید: «و قلیل من عبادی الشکور» یعنی «و کم از بندگان من شکر گزارند» و در شرف و فضیلت آن همین کافی است که یکی از صفات خداوند است چنان که فرموده: «والله شکور حلیم» و آن اول کلام اهل بهشت و آخر سخن ایشان حمد و ثنای خداست و از حضرت پیغمبر مروی است که «کسی که چیزی خورد و شکر کند، اجر او مثل اجر کسی است که از برای خدا روزه گیرد و کسی که بدن او صحیح باشد و شکر نماید اجر او مثل اجر مریضی است که صبر کند و اجر غنی شاکر مثل اجر فقیر قانع است» و فرمود که «در روز قیامت منادی ندا می کند که حمد کنندگان برخیزند پس طایفه ای برخیزند و لوایی از برای ایشان نصب می کنند و ایشان داخل بهشت شوند عرض کردند که کیستند حمد کنندگان؟ فرمود: کسانی که خدا را در هر حال شکر می کنند» و از حضرت امام محمد باقر علیه السلام مروی است که «پیغمبر در حجره عایشه بود، در شبی که نوبت او بود پس عایشه گفت: یا رسول الله چرا این قدر خود را در عبادت تعب می دهی و رنج می سازی و حال آنکه خدا همه گناهان تو را آمرزیده؟ فرمود: ای عایشه آیا من بنده شاکر خدا نباشم؟» و آن حضرت شبها را به پای می داشت و بر انگشتان پاهای خود می ایستاد و عبادت خدا می کرد پس خدا این آیه را فرستاد:«طه ما انزلنا علیک القرآن لتشقی» یعنی «ما قرآن را نفرستادیم بر تو که خود را هلاک کنی» و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مروی است که «هیچ نعمتی خدا به بندگان عطا نمی فرماید که آن بنده آن نعمت را در دل بشناسد و در ظاهر به زبان حمد خدا را کند مگر اینکه خدای تعالی به جهت آن به زیادتی امر می فرماید» و آن حضرت فرمود: «سه چیز است که با وجود آنها هیچ چیز ضرر نمی رساند: دعا، در وقت اندوه و بلا و استغفار، در نزد گناه و شکر، در هنگام نعمت» و نیز از آن حضرت حدیثی مروی است که ملخص آن این است که «در هر نفسی از نفسهای تو شکری بر تو لازم است، بلکه هزار شکر یا بیشتر و اقل شکر آن است که نعمت خدا را از خدا ببنی و راضی به داده او باشی و به واسطه نعمت او معصیت او را نکنی و در هر حال بنده شاکر خدا باشی تا خدا را رب کریم یابی در همه حال و اگر نزد خدا عبادتی که بندگان مخلص او آن عبادت را می کنند افضل از شکر درهر حال بودی، لفظ آن را بر ایشان اطلاق کردی و چون افضل از آن نبودی آن را در میان عبادات تخصیص داد و فرمود: «و قلیل من عبادی الشکور» و تمام شکر، اعتراف به زبان دل است به عجز رسیدن به ادنی مرتبه شکر او، زیرا توفیق شکر هم، نعمت تازه ای است که شکری از برای آن واجب است و قدر آن بالاتر از نعمتی است که به سبب آن توفیق شکر یافته پس بر هر شکری بالاتر از شکر اول بر تو لازم است، الهی غیر النهایه» و کجا شکر بنده به نعمت خدا می رسد و عمل او مقابل عمل الهی می شود و حال اینکه بنده ضعیفی است که هرگز او را هیچ توانایی نیست مگر به واسطه خداوند و خدا از اطاعت بنده بی نیاز است و بر زیاد کردن نعمت توانا و قادر است تا ابد.
سجود روی تو کردم، به پیش حق این است عبادتی که قبول است و باشد از حسنات
بگشای لب که معدن درّ فصاحتی بنمای رخ که قبله اهل عبادتی
قوله: «اذْهَبْ إِلی فِرْعَوْنَ» ای اذهب بهاتین الآیتین فی الحال الیه و ادعه الی عبادتی و وحدانیتی و الی اقامة الصلاة. لذکری، «إِنَّهُ طَغی» ای عصی و علا و تکبّر و جاوز الحد فی الشرک و المعصیة. قال ابن عباس: لم یرجع موسی الی اهله الّا بعد حول، و القبط تسمی الطاغی فرعون و اسمه الولید بن الریان القبطی.
شیعیان اذان را عبادتی میدانند که از جانب خدا تعیین گردیدهاست و تغییر در جملات اذان را مترادف بدعت میدانند. هم چنین باور شیعیان این است که نخستین اذان بلال حبشی در مدینه بودهاست اما علی نخستین اذان را در خانه کعبه سر دادهاست و همچنین محمد