مالایطاق

معنی کلمه مالایطاق در لغت نامه دهخدا

مالایطاق. [ ی ُ ] ( ع ص مرکب ) آنچه که در قدرت کسی نباشد. ( آنندراج ) ( از غیاث ). فوق طاقت و غیرقابل تحمل. ( ناظم الاطباء ). بالای توانایی. که تاب نتوان آورد: تکلیف مالایطاق محال است. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه مالایطاق در فرهنگ عمید

آنچه فوق طاقت است، غیرقابل تحمل.

معنی کلمه مالایطاق در فرهنگ فارسی

آنچه که فوق طاقت است، طاقت فرسا
آنچه که در قدرت کسی نباشد
( جمله فعلی صفت ) آنچه که در قدرت کسی نباشد غیر قابل تحمل . یا تکلیف مالایطاق . تکلیف فوق طاقت تکلیف شاق : از این تکلیف مالایطاق ما و اهل قلعه را سردار عظمت مدار معاف دارند .

معنی کلمه مالایطاق در ویکی واژه

آنچه که در قدرت کسی نباشد. فوق طاقت و غیرقابل تحمل. بالای توانایی.[۱]
↑ که تاب نتوان آورد: تکلیف مالایطاق محال است.

جملاتی از کاربرد کلمه مالایطاق

با چشم بازگویی از آن رونظر ببند این صورتی است معنی مالایطاق را
سفری که گام اول من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی بود، بودن یاران سست ساق تکلیف مالایطاق بود که از یاران این بساط و فرش، رفیقی سفر کرسی و عرش نیاید
خدیوست و تکلیفِ مالایطاق چه درمان چنین اوفتاد اتّفاق
در این حادثه بحدی شکسته دل و پریشان حواس میباشم که بشرح و بیان نمیگنجد و هر چند چندین عوض و بدل از همین دودمان مسعود همانجا آماده و موجود هست لکن، ماء لاکصدا و مرعی لاکسعدان و فتی لاکمالک چرا که آن وضع اتصال از کجا بحضرت ملک خصال شاهزاده بی همال خواهد بود؟ حق این است که تکلیف صبر و شکیب در این مصیبت مالایطاق است. اما بمرور روزگار عاقب کار بصبوری و شکیبائی خواهد کشید.
امر مالایطاق بیداد است عقل از این شک و شبهه آزاد است
یح. تکلیف مالایطاق بلامانع است. (بر خلاف نظر فلاسفه و معتزله)