سراج

معنی کلمه سراج در لغت نامه دهخدا

سراج. [ س ِ ] ( ع اِ ) چراغ. ( غیاث ) ( مهذب الاسماء )( دهار ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) : و اذکارها فرعاً بعثه سراجاً. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 298 ).
گفتم که بقرآن در پیداست که احمد
بشّیر و نذیر است و سراجست و منور.ناصرخسرو.و رأیت سراجاً فیه دهن. ( حکمت اشراق ص 289 ).
چشمشان مشکوة دان جانْشان زجاج
تافته بر عرش و افلاک این سراج.( مثنوی ).|| آفتاب. ( غیاث ). ج ، سُرُج. ( مهذب الاسماء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).
سراج. [ س َرْ را ] ( ع ص ) زینگر. ج ، سراجون. ( مهذب الاسماء ) ( دهار ). زین فروش و زین ساز. ( غیاث ). زین فروش. زین ساز. || دروغگوی. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).
سراج. [ س َرْ را ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شهاباد بخش حومه ٔشهرستان بیرجند واقع در 14 هزارگزی باختر بیرجند. هوای آن معتدل و دارای 12 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
سراج. [ س َرْ را ] ( اِخ ) ( 419 - 500 هَ. ق. ) ابوجعفربن احمدبن الحسین بن احمدبن جعفر سراج. رجوع به ابن سراج و قاری بغدادی شود.
سراج. [ س ِ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن سراج مکنی به ابومروان النحوی اللغوی. وی امام مردم اهل قرطبه بود و در علم عربیت منزلتی بلند داشت ، مدت 18 سال عمر خود را صرف کتاب سیبویه کرد، و جز به آن بچیز دیگری نپرداخت. جمهره را نیز درس گفت و مشکلات آن را حل کرد. عمر خودرا به بحث و تفسیر گذراند. ( روضات الجنات ص 161 ).
سراج. [ س ِ ] ( اِخ ) ابن فارس عبداﷲبن احمدبن اسماعیل التمیمی اسکندرانی مکنی به ابوبکر. از تاج الکندی و ابن الحرستانی حدیث کرد. در ربیع الاول سال 685 هَ. ق. به اسکندریه درگذشت. ( تاریخ مصر ص 175 ).
سراج. [ س ِ ] ( اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن محمد السراج الوزیر الاندلسی مکنی به ابوعبداﷲ. در قرن دوازدهم هجری میزیست. او راست : الحلل السندسیة فی الاخبار التونسیة این کتاب مشتمل است بر تاریخ تونس و کسانی که قبل از عثمانیان در آنجا دولتی داشتند و ذکری از علوم و مصنفات آنان و حوادث سال 1092 هَ. ق. تا عهد امیرحسین بای که سبب تصنیف این کتاب است میباشد. پایان کتاب بسال 1137 هَ. ق. است. قسمتی از این کتاب بسال 1287 هَ. ق. به تونس طبع شده است. ( از معجم المطبوعات ).

معنی کلمه سراج در فرهنگ معین

(سَ رّ ) [ ع . ] (ص . ) زین ساز، آن که زین سازد و فروشد.
(س ) [ ع . ] (اِ. ) چراغ .

معنی کلمه سراج در فرهنگ عمید

زین ساز، زین فروش، زین گر.
چراغ.

معنی کلمه سراج در فرهنگ فارسی

چراغ، سرج جمع، ین ساز، زین فروش، زین گر
چراغ جمع سرج .
محمد بن السرج الوزیر الاندلسی

معنی کلمه سراج در فرهنگ اسم ها

اسم: سراج (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: serāj) (فارسی: سِراج) (انگلیسی: seraj)
معنی: روشنایی، چراغ

معنی کلمه سراج در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] سراج (اسامی و اوصاف قرآن). «سراج» به معنای چراغ، آنچه با فتیله و روغن روشن می شود و از هر چیز نورانی به سراج تعبیر می شود، همچون خورشید. به نظر بعضی از مفسران «سراج منیر» در آیات 45 و 46 سوره احزاب از اسامی و صفات قرآن است «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِیرًا × وَدَاعِیًا إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِرَاجًا مُّنِیرًا»؛ ای پیامبر ما تو را گواه فرستادیم و بشارتگر و انذاردهنده. و تو را دعوت کننده بسوی خدا به فرمان او قرار دادیم، و چراغی روشنی بخش .
بیشتر مفسران «سراجاً منیراً» را یکی از اوصاف پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله است؛ و «سراج منیر» بودنش به این است که خداوند متعال آن جناب را طوری قرار داد که مردم به وسیله او به سعادت خود و به راه نجاتشان از ظلمت های شقاوت و گمراهی هدایت شوند.
برخی نیز آن را از اسامی و صفات قرآن شمرده اند؛ با این توجیه که پیامبر صلی الله علیه و آله صاحب سراج منیر است که همان قرآن باشد و تقدیر آیه شریفه چنین است: «إنّا أرسلناک... ذا سراج منیر؛ تو را برای رسالت فروفرستادیم؛ در حالی که تو صاحب سراج منیر (قرآن) هستی». بدین سان قرآن سراج منیر است؛ چون انسان را به نور هدایتِ خود به راه راست و استوار می خواند.
[ویکی فقه] سراج (قرآن). یکی از اوصاف قرآن سراج است که به معنای چراغ می باشد.
«سراج» به معنای چراغ، آنچه با فتیله و روغن روشن می شود و از هر چیز نورانی به سراج تعبیر می شود، همچون خورشید. به نظر بعضی از مفسران «سراج منیر» در آیات ۴۵ و ۴۶ سوره احزاب از اسامی و صفات قرآن است (یا ایها النبی انا ارسلناک شاهدا ومبشرا ونذیرا (وداعیا الی الله باذنه وسراجا منیرا)؛ «ای پیامبر ما تو را گواه فرستادیم و بشارتگر و انذاردهنده. و تو را دعوت کننده بسوی خدا به فرمان او قرار دادیم، و چراغی روشنی بخش».
تفسیر سراجا منیرا
بیشتر مفسران «سراجا منیرا» را یکی از اوصاف پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله وسلّم است؛ و «سراج منیر» بودنش به این است، که خداوند متعال آن جناب را طوری قرار داد که مردم به وسیله او به سعادت خود و به راه نجاتشان از ظلمتهای شقاوت و گمراهی هدایت شوند. برخی نیز آن را از اسامی و صفات قرآن شمرده اند؛ با این توجیه که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم صاحب سراج منیر است که همان قرآن باشد، و تقدیر آیه شریفه چنین است: «انا ارسلناک… ذا سراج منیر؛ تو را برای رسالت فروفرستادیم؛ در حالی که تو صاحب سراج منیر (قرآن) هستی». بدین سان، قرآن سراج منیر است؛ چون انسان را به نور هدایت خود به راه راست و استوار می خواند.

معنی کلمه سراج در ویکی واژه

چراغ.
زین ساز، آن که زین سازد و فروشد.

جملاتی از کاربرد کلمه سراج

آغبلاغ فتوحی یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان سراجوی جنوبی بخش سراجو شهرستان مراغه واقع شده‌است.
در شب تیره آن سراج‌منیر شد ز مُهر مراد نقش‌پذیر
الف- تغییر یا حذف حروف گ. ژ-چ. پ- که عرب‌ها آن‌ها را ندارند مثل چغندر=(شمندر)- گرگان= جرجان-چراغ= سراج-پارس= فارس
آغبلاغ سفلی یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان قوری‌چای غربی بخش سراجو شهرستان مراغه واقع شده‌است.
و کان سراج الوصل ازهر بیننا فهبّت به ریح من البین فانطفی‌
اختبار (آزمودن): امتحان حق برای صادقان است تا به آن منازل مخصوصان آبادان گردد. (اللمع، السراج الطوسی)
شد در هوای گرم نجف همدم سموم عودی که اهل بیت نبی را سراج بود
همیشه تا که نباشد زمانه بی افلاک همیشه تا که نباشد ستاره بی اسراج
قیومی کار خود را با کسوت معلمی شروع کرده و با ترقی بعد از چند سال مدرس دانشگاه تربیت معلم و مدیرعامل مجتمع فرهنگی و آموزشی سراج شد.
همچنین استادیوم‌هایی از این نسخه حذف شده‌اند که شامل ورزشگاه شکری سراج‌اوغلو، سن سیرو می‌شود.
ورنه شد صبح پدیدار و عجب نیست بسی که سراج‌الملک این قصه نیوشد ز کسی
شب یلدا سراج ازو بودی روز هیجا هیاج ازو بودی
به راه طالبان حق، وجود او سراج شد ز احترام مولدش، حرم مطاف حاج شد
چون در تو سراج الدین نیکو نگرد باشی از چشم بدان ایمن اندر همه وقت و حین
در سینه ای که نیست در او آتشی ز عشق تاریک تر بود به شب از خانه بی سراج
نسبش «ابوالحسن محمد بن احمد بن محمد بن احمد بن ابراهیم بن طباطبا» از نسل حسن بن علی بن ابی‌طالب ذکر شد. ابن طباطبا در اصفهان زاده شد و گویند هیچ‌گاه آنجا را ترک نکرد. همانجا از بزرگان علم و ادب آموخت. در ۹۳۴/ ۳۲۳ق در اصفهان درگذشت. امیر سراج‌الدین عبدالوهاب تبریزی عالم، عارف، فقیه و شیخ‌الاسلام در حکومت اوزون‌حسن پادشاه آق‌قوینلو و حکومت شاه‌اسماعیل صفوی از نسل وی می‌باشد.
فابریکه سمنت جبل السراج در سال ۱۳۳۷ با تولید ۱۰۰ تُن در یک شبانه روز تأسیس گردید و تا سال ۱۳۷۵ فعالیت مؤثر اقتصادی داشت. بعد از جنگ‌های داخلی در افغانستان فعالیت آن متوقف شد و در سال ۱۳۹۵ خورشیدی دوباره به فعالیت آغاز کرد و اکنون در هر شبانه روز ۱۰ تُن تولید دارد.
چو مشکوتی که اند روی سراجست بروی آن سراج از دل زجاج است