زردی

معنی کلمه زردی در لغت نامه دهخدا

زردی. [ زَ ] ( حامص ) صفرت و رنگ زرد. ( ناظم الاطباء ). زرد بودن. رنگ زرد داشتن. اصفر. ( فرهنگ فارسی معین ). صفرت. صفت زرد. چگونگی زرد. ( از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا ) :
زرد است و سپید است و سپیدیش فزون است
زردیش برونست و سپیدیش درون است.منوچهری.بر حسرت شاخ گل در باغ گوا شد
بیچارگی و زردی و گوژی و نوانیش.ناصرخسرو.آفتاب از جمال او خجل است
زردی رخ گوای درد دل است.سنائی.زردی زر، شادی دلهاست ، من دلشاد از آنک
سکه رخ را زر شادی رسان آورده ام.خاقانی.چیست از سرد و گرم خوان فلک
جز دو نان این سپید و آن زردی.خاقانی.چشمه مهتاب تو سردی گرفت.
لاله سیراب تو زردی گرفت.نظامی.این عشق تو در من آفریدستند
هرگز نرود ز زعفران زردی.سعدی.- زردی روی ؛ روی زردی. افسردگی روی. رنگ پریدگی رخسار از شرم یا ضعف و درماندگی و جز آن :
دیدی که چگونه حاصل آمد
از دعوی عشق روی زردی.سعدی.نصیحت می کنندم سرخ رویان
که برگرد از غمش بی روی زردی.سعدی.- زردی زرد ؛ زردی بسیار زرد. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). بسیار زرد وبه غایت زرد. ( ناظم الاطباء ).
|| ( اِ مرکب ) یرقان. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). بیماریی که آنرا یرقان نیز نامند. بیماری زرده.و با آورده صرف شود: زردی آورده است. ( از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا ). || آفتی که در کشت افتد. زنگ. ( از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا ). || زرده تخم مرغ. || دوده و دایره دورآفتاب. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه زردی در فرهنگ معین

(زَ ) (اِمر. ) یرقان .

معنی کلمه زردی در فرهنگ عمید

۱. زرد بودن، رنگ زرد داشتن.
۲. (اسم ) (پزشکی ) = یرقان

معنی کلمه زردی در فرهنگ فارسی

۱ - زرد بودن رنگ زرد داشتن اصفرار . ۲ - ( اسم ) یرقان .
صفرت و رنگ زرد یرقان آفتی که در کشت افتد زرده تخم مرغ دوده و دایره دور آفتاب

معنی کلمه زردی در دانشنامه آزاد فارسی

زردی (jaundice)
زردرنگ شدن پوست بدن یا سفیدی چشم براثر بالارفتن مقدار رنگدانۀ صفراویدر خون. تقریباً ۶۰ درصد از نوزادان به درجاتی از زردی مبتلایند که با تاباندن نور سفید، آبی یا سبز درمان می شوند نور سفید، آبی یا سبز بیلیروبین(رنگدانۀ صفراوی) را به ترکیبی محلول در آب تبدیل می کند که از راه کلیه دفع می شود. شکل خطرناکی از زردی در بیماری رزوسدیده می شود (← عامل_رزوس). رنگدانۀ صفراوی به صورت طبیعی در کبد، در جریان تخریب گویچه های قرمز خون، تولید و از راه روده دفع می شود. در موارد تخریب غیرطبیعی گویچه های قرمز، مثلاً در برخی از انواع کم خونی؛ اختلال عملکرد کبد، ازجمله در هپاتیت؛ یا انسداد مجاری صفراوی، مثلاً در تشمع کبدییا سنگ های صفراوی؛ این رنگدانه در خون جمع می شود. با درمان علت زمینه ای، زردی رفته رفته بهبود می یابد.

معنی کلمه زردی در ویکی واژه

یرقان.

جملاتی از کاربرد کلمه زردی

وه که هر لحظه شود زردی رخسار فزون بی‌لبت هرچه به ساغر می احمر فکنیم
نظری در زمینه نوازندگی، چه در اجرای صحنه‌ای و چه در ضبط‌ها، فعالیت گسترده‌ای داشته‌است و از آثار منتشر شده‌ای که وی در آن فلوت یا پیکولو نواخته‌است می‌توان به آلبوم‌های زردی خزان تنظیم ارسلان کامکار و هوشنگ کامکار، در گلستانه ساخته هوشنگ کامکار، افسانه سرزمین پدری ام ساخته ارسلان کامکار اشاره کرد.
از جمله بیماری‌های مرتبط به صفرا می‌توان به زردی، کله سیستیت و سنگ کیسه صفرا اشاره کرد.
از آتش و آب او ای جسته نشان بنگر در آب دو چشم ما در زردی سیما هم
پیش از مرگ این اندام‌ها معمولاً نخست زردی (کلروز) و قهوه‌ای شدن در گیاه دیده می‌شود.
اکثر افراد مبتلا بدون علامت هستند فقط احتمال افزایش سنگ کیسه صفرا در آنها وجود دارد. حدود ۱۰٪ بیماران تظاهرات بالینی شامل کم‌خونی با شدت متوسط، زردی خفیف و طحال قابل لمس دارند.
هر که را بینی به جایی روی طاعت بر زمین جامی و رخساره زردی و خاک کوی تو
میوه شفتی است که ۴ الی ۷ سانتیمتر قطر و گوشت صورتی متمایل به زردی دارد. آنرا می‌توان تابستان برداشت کرد. زمانی که کاملاً رسید می‌توان آن را به صورت خام خورد.
همه دینار سره بخشی و ز هول کفت همه با زردی باشند همه با زاری
اهلی از آه تهی جز روی زردی نیستش پیش روی گلرخان باشد چه روی زرد او
آمارها نشان می‌دهد که بیش از ۵۰ درصد از مادران بعد از به دنیا آوردن نوزادشان به علت اینکه متوجه می‌شوند که کودکشان به زردی مبتلا شده، دچار افسردگی بعد از زایمان می‌شوند. هرچند بیماری زردی کودکان یک بیماری بسیار متداول است که به راحتی در مدت یک هفته تا ۱۰ روز بعد از زایمان با مراقبت‌های لازم کاملاً درمان می‌شود اما چون در این مدت، کودک باید در بیمارستان بماند؛ شرایط محیط بیمارستان می‌تواند به افسردگی بعد از زایمان مادران بینجامد.
شبگیر که چرخ لاجوردی آراست کبودیی به زردی
می‌خواستی ز اول از من جدا نگردی تا من نمی‌کشیدم ز اطفال رنگ زردی
ابراهیم‌آباد روستایی در دهستان زردین بخش نیر شهرستان تفت استان یزد ایران است.
مزرعه آقابزرگی یا ابراهیم‌آباد روستایی در دهستان زردین بخش نیر شهرستان تفت استان یزد ایران است.
فیلوش ماده دارای پرهای قهوه‌ای با لکه‌های سفید است؛ که در قسمت پشتی رنگ قهوه‌ای تیره و رنگ پرهای سینه روشن‌تر است. نوک آن‌ها خاکستری‌رنگ و گردن‌شان باریک و دم آن‌ها نوک تیز است. سر و گردن اردک‌های نر قهوه‌ای روشن و پشت گردن سیاه‌رنگ می‌باشد و در ضمن یک جفت از پرهای اصلی دم بلندتر شده و سیاه‌رنگ است. پاها خاکستری رنگ بوده و سینه را پرهای کرم رنگ می‌پوشاند. ماده‌ها در دوره تخم‌گذاری حداکثر تا ۱۲ تخم سبز رنگ (که گاهی به زردی می‌گراید) می‌گذارد، برخلاف اکثر اردک‌های وحشی اردک دم‌تیز در اسارت نیز تولید مثل می‌نماید و بدین ترتیب استعداد اهلی شدن دارد. پرواز آن‌ها بسیار سریع است.
دلیل اشتهار سید حمزه به «ساری‌گل آقاسی» این است که گویا در یکی از شورش‌های داخلی، زنی از ترس به درخت گل زردی که در پای دیوار مقبره سید حمزه بوده پناه می‌برد و از این حادثه به طرز معجزه آسایی نجات می‌یابد و بدان جهت حضرت سید حمزه بدان نام مشهور شده است.
جان رفت و، دل از تو باز دردی دارد؛ اشک سرخی و رنگ زردی دارد
به باد عشق تو زردیم هم بدان سبزیم تو راست جمله ولایت تو راست جمله مراد
تن را بدهد هستی جان را بدهد مستی از دل ببرد سستی وز رخ ببرد زردی