ریا

معنی کلمه ریا در لغت نامه دهخدا

ریا. ( ع اِمص ) ریاء. ظاهرسازی. چشم دیدی. ( یادداشت مؤلف ). ساختگی. ظاهری :
زنا و ریا آشکارا شود
دل نرم چون سنگ خارا شود.فردوسی.من مانده به یمگان درون از آنم
کاندر دل من شبهت و ریا نیست.ناصرخسرو.اگر احسان کنی با مستحق کن
نه ازبهر ریا ازبهر حق کن.ناصرخسرو.ای خردمند نگه کن به ره از چشم خرد
تا ببینی که بر این امت نادان چه ریاست.ناصرخسرو.نه حکم او بتهور نه عدل او بنفاق
نه حلم او بتکلف نه جود او به ریا.مسعودسعد.غایت نادانی است... چشم داشتن به ثواب آخرت به ریا در عبادت. ( کلیله و دمنه ).
خلاص ده سخنم را ز غارت گروهی
که مولعند به نقش ریا و قلب ریا.خاقانی.می خوری به ْ گر ریا طاعت کنی
گفتم و تیر از کمان آمد برون.خاقانی.غلط گفتم ای مه کدام آشنایان
که هیچ آشنا بی ریایی نبینم.خاقانی.ای درونت برهنه از تقوی
کز برون جامه ریا داری.سعدی ( گلستان ).منه آبروی ریا را محل
که این آب در زیر دارد وحل.سعدی ( بوستان ).آن شیخ که بشکست ز خامی خم می
زو عیش و نشاطمیکشان شد همه طی
گر بهر خدا شکست پس وای به من
ور بهر ریا شکست پس وای به وی.مهدیخان شحنه.رجوع به ریاء شود.
- از روی یا ز روی ریا ؛ برای تظاهر :
گم باد از روی زمین آن کسی
کاو را مهر تو ز روی ریاست.فرخی.رجوع به ترکیب روی ریا در ذیل ماده روی شود.
- اهل ریا، اهل ریا و سمعه ؛ آنکه کارهای نیک را برای دیدار و گوشزد مردمان کند نه برای خوش آمد خدا. ( ناظم الاطباء ) :
من وهم صحبتی اهل ریا دورم باد.حافظ.- بی ریا ؛ بدون تظاهر و خود نمایی : در همه حالها راستی و... خویش اظهار کرده است و بی ریا میان دل و اعتقاد خود را بنموده است. ( تاریخ بیهقی ).
هم مدح نادرآید و هم دوستی تمام
مادح چو بی طمع بود و دوست بی ریا.مسعودسعد.سالار خیلخانه دین حاجب رسول
سر دفتر خدای پرستان بی ریا.سعدی.رجوع به ماده ٔبی ریا شود.
- روی و ریا ؛ نفاق و دورویی. تظاهر.خودنمایی ظاهری و ساختگی :

معنی کلمه ریا در فرهنگ معین

[ ع . ریاء ] (مص ل . ) تظاهر، دورویی .

معنی کلمه ریا در فرهنگ عمید

۱. خود را به نیکوکاری جلوه دادن برخلاف حقیقت، تظاهر به نیکوکاری و پاک دامنی.
۲. (فقه ) انجام دادن عمل نیک برای جلب نظر مردم نه به جهت رضای خدا: روی وریا.

معنی کلمه ریا در فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) به نیکوکاری تظاهر کردن خود را پاکدامن جلوه دادن . ۲ - ( اسم ) دورویی نفاق . ۳ - ( تصوف ) ترک اخلاص است در عمل با آنکه غیر خدا را لحاظ کند ( کشاف ۶٠۶ : ۱ ) .
مونث ریان . زن سیراب . جمع روائ

معنی کلمه ریا در دانشنامه آزاد فارسی

ریا (اخترشناسی). رِئا (اخترشناسی)(Rhea)
در اخترشناسی، قمر بزرگ سیارۀ زحل، و چهاردهمین قمر شناخته شده از سمت این سیاره. تقریباً در هر۴.۵ روز زمینی یک بار و در فاصلۀ تقریبی ۵۲۷هزار کیلومتری بر گرد این سیاره مدار می پیماید. مدار آن دایره ای و اندکی نسبت به استوای زحل مایل است. کروی شکل است و قطر آن حدود ۱۵۳۰ کیلومتر، تقریباً نصف قطر ماه است. رئا دومین قمر بزرگ زحل است. بنابه نظر سیاره شناسان، رِئا هسته ای سنگی دارد که قطرش اندکی کمتر از یک سوم قطر این قمر است و گوشته و پوستۀ آن از آبِ منجمد کدری تشکیل شده است. رئا به قمر همسایه اش، د یونه، شباهت دارد، با این حال بزرگی اش۱.۵ برابر آن است و دو برابر آن جرم دارد. سطح آن عوارض متنوعی دارد، نیمکرۀ پس آی رِئا بسیار دهانه دار است و با عوارض گُله گُله مانند سفیدرنگی پوشیده شده است. نیمکرۀ پیشرورِئا بسیار کم دهانه تر است. عوارض گُله گُله احتمالاً زمانی پدید آمده اند که بخار آب از حفره های پوسته فوران کرده، و در سطح قمر یخ زده است. دهانه های پُرشمار نیمکرۀ پس آی رِئا قدیمی اند و بیش از ۴۰ کیلومتر پهنا دارند، در حالی که دهانه های نیمکرۀ پیشرو جوان تر و کوچک ترند. بر پایۀ اکثر نظریه ها، نیمکرۀ پیشرو رِئا می بایست پُردهانه تر از نیمکرۀ پس آی آن باشد. بنابه نظر اخترشناسان، نیمکرۀ پیشرو آن زمانی پردهانه تر بوده است، اما رویدادی درونی آن بخش از قمر را دوباره روکش کرده، و دهانه های بزرگ قدیمی را محو ساخته است. بزرگ ترین دهانه های این قمر عبارت اند از ایزاناگی، با قطر حدود ۱۰۰ کیلومتر، و کارورابا قطر حدود ۸۰ کیلومتر. رئا هیچ گونه جوی ندارد. در ۱۶۷۲، اخترشناس ایتالیایی تبار فرانسوی، جووانی کاسینی، این قمر را کشف کرد. او یافتۀ خود را به نام شخصیتی از اساطیر یونان، خواهر و همسر ایزد کرونوس، نامید. ویژگی های سطحی رِئا را به نام شخصیت ها و مکان های اساطیر جهانی آفرینش نام گذاری کرده اند.
ریا (اسطوره). رِئا (اسطوره)(Rhea)
در اساطیر یونان، از تیتان ها و الهۀباروری، همسر کرونوسو مادر چندین خدا، ازجمله زئوس. با کوبله، الهۀ زمین در اساطیر فریگیاو اُپس، در اساطیر روم، همانند بود. شوهرش، کرونوس، که عقیده داشت یکی از فرزندانش، پلوتون، پوسیدون، هِرا، دمتر، و هستیا، او را سرنگون خواهد کرد، همۀ آنان را هنگام تولد می بلعید. رئا و زئوس با نیرنگ ترتیبی دادند که او قطعه سنگی را ببلعد و به این ترتیب زئوس نجات یافت. گفته شده است که رقص های آیینی پرهیاهوی پرستش کنندگان رئا نشانۀ تلاش پیروانش برای آن بوده که فریادهای زئوس هنگام تولد مخفیانه اش در غاری در کرتبه گوش کسی نرسد.
ریا (جانوران). رِئا (جانوران)(rhea)
هر یک از دو گونۀ پرندۀ بدون پرواز، از خانوادۀ ریدآ، راستۀ رئاشکلان. رئای معمولی Rheaamericana۱.۵ متر بلندی دارد و به فراوانی در امریکای جنوبی یافت می شود. رئای کوچک تر داروینPterocnemia pennata فقط در جنوب امریکای جنوبی مشاهده می شود و دارای پاهایی کوتاه تر و پردار و پوششی لکه لکه است. رئا کوچک تر از شترمرغ است و به واسطۀ گردن و سر پردار، پاهای سه انگشتی و فقدان پرهای دمی آلومانند با شترمرغ تفاوت دارد.

معنی کلمه ریا در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تظاهر و خودنمایی برای انجام عملی نیک را ریا می گویند که در عبادت موجب بطلان آن می باشد. از احکام آن در باب صلات سخن گفته اند.
خداوند تعالی می فرماید: «ویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون الذین هم یرائون و یمنعون الماعون؛ وای بر حال نمازگزارانی که از نماز خویش غافلند آنان که ریاء می کنند و احسان و نیکی به فقراء را منع می کنند». و می فرماید: «یراءون الناس ولا یذکرون الله الا قلیلا منافقین... با مردم ریا می ورزند و خدا را جز اندکی یاد نکنند». و می فرماید: «کالذی ینفق ماله رآء الناس مانند کسی که مالش را برای ریا انفاق می کند. (صدقات خویش را با منّت و آزار، تباه نسازند». و می فرماید: «فمن کان یرجو لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا ولا یشرک بعباده ربه احدا (ای رسول ما به امت بگو من...) پس هرکس به دیدار پروردگار خویش امیدوار است عمل صالح انجام دهد و در پرستش خدای خویش کسی را با او شریک نکند».
نکوهش و حرمت ریا در روایات
نبی گرامی اسلامی (صلی الله علیه و آله وسلّم) می فرماید: ترسناک ترین چیزی که از آن بر شما می ترسم شرک اصغر است. عرض کردند: یا رسول الله شرک اصغر چیست؟ فرمود: ریا! آنگاه چنین فرمود: هنگامی که در روز قیامت خدای تعالی پاداش عمل بندگان را می دهد می فرماید: بروید سراغ کسانی که در دنیا برای آنها ریا می کردید ببینید آیا پاداشی دارند به شما بدهند، و فرمود: خدای تعالی می فرماید: هر کس عملی انجام دهد و دیگری را در آن با من شریک کند تمام عمل را به شریکم می دهم من از آن عمل بیزارم و از شرک بی نیازتر از هر بی نیازم. «من عمل عملا اشرک فیه غیری فهو له کله و انامنه بریء وانا اغنی الاغنیاء عن الشرک.» و می فرماید: عملی را که ذره ای ریا در آن باشد خدا نمی پذیرد. «لا یقبل الله عملا فیه مقدار ذرة من ریاء.» و می فرماید: پائین ترین درجه ریا شرک است. «ان ادنی الریاء شرک.»و امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فرمود: ریاءکار سه نشانه دارد اگر مردم او را ببینند بانشاط می شود و چون تنها شود کسالت او را فرا می گیرد و دوست دارد در تمام کارهایش او را ستایش کنند. «ثلاث علامات للمرائی، ینشط اذا رای الناس و یکسل اذا کان وحده و یحب ان یحمد فی کل اموره.» و می فرماید: از خدا چنان بترسید که محتاج عذرخواهی نباشید و بدون ریا و قصد شهرت عمل کنید زیرا هرکس برای غیر خدا عمل کند خدا او را به عملش واگذار می کند. «اخشوا الله خشیة لیست بتعذیر واعملوا فی غیر ریاء ولا سمعة فانه من عمل لغیر الله وکله الله الی عمله.»امام صادق (علیه السّلام) فرمود: خدای تعالی می فرماید: من بهترین شریکم هر کس در عملش دیگری را با من شریک کند آن عمل را نمی پذیرم، من تنها عملی را می پذیرم که خالص باشد. «انا خیر شریک من اشرک معی غیری فی عمل عمله لم اقبله الا ما کان لی خالصا.» و می فرماید: رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمود: زمانی می رسد که مردم به خاطر طمع در دنیا دارای درونی پلید و برونی نیکو می شوند، از ظاهر زیبایشان قصد پاداش گرفتن از خدا ندارند، دینشان ریائی است و هیچ ترسی ندارند خدا عقابی همه گیر، شامل آنها می کند و آنها چون غریق، دعا می کنند و مستجاب نمی شود. و باز می فرماید: رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمود: فرشتگان در کمال سرور و خوشحالی اعمال نیک بنده را بالا می برند. چون عمل به بالا می رسد خدای تعالی می فرماید: این عمل را رد سجین قرار دهید چون صاحبش آن را برای من انجام نداده است. «ان الملک یصعد بعمل العبد مُبتَهجاً بِهِ فاذا صعد بحسناته یقول الله اجعلوها فی سجین انه لیس ایای اراد به.» امام صادق (علیه السّلام) می فرماید: اعمالتان را برای خدا انجام دهید و برای مردم کار نکنید چه این که هرچه برای خدا انجام شود خدا می پذیرد و آنچه برای مردم انجام شود به سوی خدا صعود نمی کند. «اجعلوا امرکم هذا لله ولا تجعلوه للناس فانه ما کان لله فهو لله و ما کان للناس فلا یصعد الی الله.» و می فرماید: هر ریایی شرک است بدرستی که هرکس برای مردم عمل کند ثوابش بر مردم است و هرکس برای خدا عمل کند پاداشش بر خداست. «کل ریاء شرک انه من عمل للناس کان ثوابه علی الناس و من عمل لله کان ثوابه علی الله.» و باز آن بزرگوار در تفسیر آیه شریفه «فمن کان یرجو لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا ولا یشرک بعبادة ربه احدا» چنین می فرماید: گاهی انسان عملی نیک انجام می دهد ولی نه برای رضای خدا بلکه میل دارد مردم بشنوند و او را بستایند، این شخص همان کسی است که در عبادت پروردگارش شرک ورزیده است. سپس چنین اضافه کرد: هرگز بنده ای نیست که در نهان کار خیری کند و روزگار بگذرد مگر خدا برایش خیری ظاهر کند و هرگز بنده ای نیست که در نهان کار شری کند و روزگار بگذرد مگر این که خدا برایش شری ظاهر سازد. و باز می فرماید: چه می کند کسی که نیکی را آشکار و بدی را پنهان می کند آیا با خود فکر نمی کند که واقعاً چنین نیست در حالی که خدای تعالی می فرماید: «بل الانسان علی نفسه بصیرة» بلکه انسان بر نفس خویش آگاه است. هرگاه باطن درست باشد ظاهر قوی می شود. «منظور این است که اگر باطن از شرک و ریا پاک شد اعضاء و جوارح به تبعیت تصمیم قلب برای عبادت خدا نیرومند می شوند ولی در صورتی که در قلب ریا و سمعه باشد اعضا دچار رخوت و کسالت می شوند و نشاط عبادت از انسان سلب می شود.»
حقیقت ریا و فرق ریا و سمعه
ریا از جهت لغوی از رؤیت مشتق شده است و به معنی طلب منزلت و مقام در قلوب مردم به وسیله ارائه اعمال نیک می باشد.و سُمعه لغة از سماع گرفته شده و به معنی طلب منزلت در قلوب مرم به وسیله انتشار موجبات منزلت است.
معنای ریا
...
[ویکی شیعه] ریا به معنای ظاهر سازی و تظاهر به عمل نیک است، بدون آنکه شخص واقعا قصد انجام عمل را داشته باشد. ریا در عبادت به این معناست که عبادت را برای غیر خدا و به قصد خود نمایی انجام دهد. ریا عملی حرام و باعث باطل شدن عمل است.
إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یُخَادِعُونَ اللّهَ وَ هُوَ خَادِعُهُمْ وَ إِذَا قَامُواْ إِلَی الصَّلاَةِ قَامُواْ کُسَالَی یُرَآؤُونَ النَّاسَ وَ لاَ یَذْکُرُونَ اللّهَ إِلاَّ قَلِیلاً  (ترجمه: منافقان می خواهند خدا را فریب دهند و هنگامی که به نماز بر می خیزند، با کسالت بر می خیزند، و در برابر مردم ریا می کنند و خدا را جز اندکی یاد نمی نمایند.)
ریا از ریشه «ر أ ی» مشتق شده و به این معنی است که شخص کاری را با انگیزۀ جلب توجه مردم انجام دهد. این واژه به معنای تظاهر و نشان دادن به غیر نیز استفاده می شود. معنی اصطلاحی ریا این است که انسان کار خوبی را به قصد تظاهر و نشان دادن به مردم انجام دهد، نه برای خدا؛ ریا هم در اعمال عبادی مانند نماز و هم در امور غیر عبادی مانند انفاق محقق می شود.
[ویکی اهل البیت] "ریا" از مادّه "رأی" به معنی این است که شخص کاری را به انگیزه جلب توجه مردم انجام دهد. و نیز به معنای تظاهر و نشان دادن به غیر است. و در اصطلاح به معنی این است که انسان کار خوبی انجام دهد و قصدش تظاهر و نشان دادن به مردم باشد نه برای خدا، خواه این کار عبادی باشد. مانند نماز و خواه غیرعبادی باشد مانند انفاق.
واژه "ریا" در قرآن پنج مرتبه تکرار شده است که سه مرتبه بصورت مصدر و دو بار به صورت فعلی و معنای آن به همان معنای اصطلاحی می باشد.
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَتُبْطِلُواْ صَدَقَاتِکُم بِالْمَنِّ وَالأذَی کَالَّذِی یُنفِقُ مَالَهُ رِئَاء النَّاسِ وَلاَ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ...»؛(سوره بقره/264) ای کسانی که ایمان آورده اید! بخشش های خود را با منت و آزار باطل نسازید همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق می کند و به خدا و روز رستاخیز ایمان نمی آورد.
2. ریا در رفتن به جنگ با دشمنان:
«وَلاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ خَرَجُواْ مِن دِیَارِهِم بَطَرًا وَرِئَاء النَّاسِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللّهِ...»؛(سوره انفال/47) و مانند کسانی نباشید که از روی هوی پرستی و غرور و خودنمایی در برابر مردم، از سرزمین خود را به سوی میدان بدر بیرون آمدند و (مردم را) از راه خدا بازمی داشتند.
خداوند در این آیه، غرور و ریا را از آفات قدرت در جبهه های جنگ به شمار می آورد.
«الَّذِینَ هُمْ یُرَاؤُونَ»؛ (سوره ماعون/6) همان کسانی که ریا می کنند.

معنی کلمه ریا در ویکی واژه

خود را پاکدامن و نیکوکار نشان دادن، تظاهر کردن به پاک‌دامنی و خوبی. تزویر، ریاء.
تظاهر، دورویی.

جملاتی از کاربرد کلمه ریا

و قال صلّی اللَّه علیه و سلّم: «لا یقبل اللَّه عملا فیه مقدار ذرة من ریاء».
که دستم گیر و فریادم رس آخر بس آخر گوشمال من بس آخر
در ریاض ابد بفیض ازل جان ما را هزار نشو و نماست
بخند ای صبح بر عریانی خویش گریبان تو دامانی ندارد
گفت محمودش مگو این زینهار گفت آخر چون کنم ای شهریار
چه عمرست این که در شب‌ها بود هرکس به خواب خوش مرا تا روز از دست غمت فریاد باید کرد
پُلست این و بر پل بباید گذشت به دریا بود سیل را بازگشت
بگفتا که ای شهریار جهان که شد آشکارا چنین از نهان