دهور. [ دُ ] ( ع اِ ) ج ِ دهر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( ترجمان القرآن ص 49 ). ج ِ دهر که زمانه است. ( غیاث ) ( آنندراج ) : بر کهن کردن همه نوها ای برادر موکل است دهور.ناصرخسرو.در ایام ماضی و سوالف دهور صیادی سگی معلم داشت. ( سندبادنامه ص 200 ). رجوع به دهر شود.
معنی کلمه دهور در فرهنگ معین
(دُ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ دهر.
معنی کلمه دهور در فرهنگ عمید
= دهر
معنی کلمه دهور در فرهنگ فارسی
جمع دهر ( اسم ) ۱ - روزگار زمانه . ۲ - عهد عصر زمان دوره . ۳ - ( تصوف ) اسمائ الحسنی . ۴ - زمان نامتناهی است از لا و ابدا . ۵ - مقدار هستی و مدت و امتداد پایندگی ذوات بی ملاحظه امور متغیره حادثه چنانکه در زمان ملحوظ است جمع دهور . یا دهر اسفل وعائ و طباع کلیه را از حیث انتساب آنها بمبادی عالیه دهر اسفل گویند ( دررالفوائد ۱۴۸ ) . یا دهر ایسر وعائ مثل معلقه ( ایضا ) یا دهر ایمن . وعائ عقول طولیه مترتبه و عرضیه متکائفه ( ایضا ) . یا دهر کاسه گردان روزگار جهان پایین عالم سفلی .
معنی کلمه دهور در دانشنامه عمومی
دهور (بوتان). دهور ( به لاتین: Dhur ) یک منطقهٔ مسکونی در بوتان ( کشور ) است که در Chhoekhor Gewog واقع شده است.
معنی کلمه دهور در ویکی واژه
جِ دهر.
جملاتی از کاربرد کلمه دهور
شده خسرویست این که بود فخر ایام و افتخار دهور
هزار سال گذشت و بسا که هم گذرد که بیم کهنگیش نیست از مرور دهور
و گفت: ازل و ابد و اعمار و دهور و اوقات جمله چون برقیست در نعوت قال النبی علیه السلام لی مع الله و قولایسعنی فیه معه شیء غیرالله عز و جل و گفت: شریفترین نسبتها آنست که نسبت جوئی به خدای تعالی به عبودیت.
خلاف او نرود دهر در شهور و سنین جز امر او نکند چرخ در دهور و قرون
ساخته رب اللیالی و الدهور نور رویش نور فوق کل نور
نه در صفِ صاحبنظران خواهی مُرد نه در صفتِ دیدهوران خواهی مُرد
گر دیدهوری ببین که بُردست سبق از قدر همه جهان نگونساری من