خلش

معنی کلمه خلش در لغت نامه دهخدا

خلش. [ خ َ ل ِ ] ( اِمص ) عمل خلیدن.( از ناظم الاطباء ) ( یادداشت بخط مؤلف ) :
جانب دیگر خلش آغاز کرد
باز قزوینی فغانی ساز کرد.مولوی.|| فرورفتگی چیزی بجایی بنحوی که مجروح گرداند، مانند فرورفتگی خار بعضو آدمی. || انقطاع. || اندیشه و گمان و شبهه. || ریش و جراحت. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه خلش در فرهنگ معین

(خَ لِ ) (اِمص . ) فرو بردن چیزی باریک و نوک تیز در جایی .

معنی کلمه خلش در فرهنگ عمید

فرورفتن چیزی نوک تیز در بدن یا چیز دیگر: جانب دیگر خلش آغاز کرد / باز قزوینی فغان را ساز کرد (مولوی: ۱۵۶ ).

معنی کلمه خلش در فرهنگ فارسی

( اسم ) فرو بردن چیزی باریک و نوک تیز در جایی .
عمل خلیدن یا اندیشه و گمان و شبهه

معنی کلمه خلش در ویکی واژه

فرو بردن چیزی باریک و نوک تیز در جایی.

جملاتی از کاربرد کلمه خلش

بادش دلیل عیسی کو مرده زنده سازد نخلش گواه مریم کز باد گشت حامل
گرچه آمد نخلش از دست دعای ما به بار در برومندی به برگ سبز یاد ما نکرد
کمر خواهی به نخلش دست پا بر جان شیرین نه که نتوان هم خدا را خواست هم...خرما را
خرجش ز نم سحاب توشه دخلش سر و شاخ غرق خوشه
زان خلش هستی او را دانی به سر انگشت ز پشتش رانی
ذبح گاو در گودالی انجام می‌گیرد که میتراس پس از شکار و سوار شدن و غلبه بر قدرت گاو، آن را به داخلش برده‌است. گاه گودال توسط دایره‌ای احاطه شده که روی آن دوازده علامت منطقةالبروج مشخص است. در خارج از گودال، بالا سمت چپ، سول (خورشید)، با تاج شعله‌ور خود، اغلب در حال راندن یک ارابهٔ چهار اسبی دیده می‌شود. شعاعی از نور اغلب به پایین می‌رسد تا میتراس را لمس کند. در سمت راست بالا لونا با هلال ماه خود دیده می‌شود که ممکن است در حال راندن ارابه‌ای دو اسبی به تصویر کشیده شود.
پای خسرو خلش از خار جفا بار نداشت تا سرش ریخته در پای عنان تو نیافت
من نکردم لا ابالی در روش تو مکن هم لاابالی در خلش
من آن روزی که نخلش بارور می گشت می گفتم که خونها در دل عالم کند سیب زنخدانش
حسن دگر به بصره آورد تخلش رطب دگر برآورد
افسرده دمان عهد ما، رشک یخند با خلش ؟ میخ نعل بند زنخند
ذبح گاو در گودالی انجام می‌گیرد که میتراس پس از شکار و سوار شدن و غلبه بر قدرت گاو، آن را به داخلش برده است. گاه گودال توسط دایره‌ای احاطه شده که روی آن دوازده علامت منطقةالبروج مشخص است. در خارج از گودال، بالا سمت چپ، سول (خورشید)، با تاج شعله‌ور خود، اغلب در حال راندن یک ارابهٔ چهار اسبی دیده می‌شود. شعاعی از نور اغلب به پایین می‌رسد تا میتراس را لمس کند. در سمت راست بالا لونا با هلال ماه خود دیده می‌شود که ممکن است در حال راندن ارابه‌ای دو اسبی به تصویر کشیده شود.