شمارکردن، شمردن، حساب ۱ - ( مصدر ) شمار کردن شمردن . ۲ - ( اسم ) شمارش حساب . بلده ایست کوچک بدمشق مشتمل بر بساتین و ریاضها و زراعتها و آن قصبه بلقاست ناحیه ای بفلسطین
معنی کلمه حسبان در دانشنامه عمومی
حسبان یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان بسطاملو بخش خداآفرین شهرستان کلیبر واقع شده است.
معنی کلمه حسبان در ویکی واژه
گمان، گمان کردن، پنداشتن. شمارش، حساب.
جملاتی از کاربرد کلمه حسبان
وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً ای: جعل الشمس و القمر حسبانا. حسبانا خواهی نعت نه، خواهی بنزع صفت، چنان که آنجا گفت: «الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ».
قدکان یحجبکم علمی فاظهر کم علمی، بان علومی فیک حسبان
بر سر راه تولا همه شادی و طرب در بیابان تمنا همه حسبان و غرور
و من ذلک ان یمتحن بالحرص فی الطلب ثم یحال بینه و بین مقصوده و مطلوبه. و من ذلک توهّم الحدثان و حسبانه من الخلق. و من ذلک الحاجة الی الاخسّة من الناس. و من ذلک ذلّ السؤال مع الغفلة عن شهود التقدیر. و من ذلک ضعف الیقین و قلّة الصبر.
یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِیعاً. ای «لن تغنی عنهم اموالهم». یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِیعاً. و هو یوم القیمة: فَیَحْلِفُونَ لَهُ. ای للَّه فی الآخرة انّهم کانوا مخلصین فی الدّنیا غیر منافقین. کَما یَحْلِفُونَ لَکُمْ فی الدّنیا و هو قولهم: «وَ اللَّهِ رَبِّنا ما کُنَّا مُشْرِکِینَ» وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلی شَیْءٍ ای یظنّون انّهم علی شیء» ینفعهم فی الآخرة کما نفعهم فی الدنیا حین قالوا لا اله الا اللَّه فحقنوا بها دماءهم أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْکاذِبُونَ فی دعواهم و فی حسبانهم.
قد کان عجبکم علمی فاظهر کم علمی بان علومی فیک حسبان
او نمیگوید که حسبان خیال هم خیالی باشدت چشمی به مال