کی برد
معنی کلمه کی برد در دانشنامه عمومی
کی برد یک بوئینگ B - 29 Superfortress نیروی هوایی ارتش آمریکا است، سریال ۴۵–۲۱۷۶۸، از نیروهای شناسایی ۴۶ بود، پس از فرود اضطراری در شمال غربی گرینلند در طی یک مأموریت مخفی جاسوسی جنگ سرد در ۲۱ فوریه ۱۹۴۷میلادی، فرود آمد. که کل خدمه پس از گذراندن سه روز در تاندرای قطب شمال با خیال راحت از آن منطقه خارج شدند، خود هواپیما در محل فرود رها شد. تا سال ۱۹۹۴میلادی در آنجا بود، که درنهایت یک مأموریت برای تعمیر و بازگرداندن آن انجام شد. در طی تلاش برای بازگرداندن این هواپیما، آتش سوزی رخ داد که منجر به تخریب و از بین رفتن بدنه هواپیما روی زمین شد.
معنی کلمه کی برد در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه کی برد
خون نپوشد گوهر تیغ مرا باد از جا کی برد میغ مرا
برد و ماندی هست آخر تا کی ماند کی برد ور نه این شطرنج عالم چیست با جنگ و جهاد
یکی برد بر شهر بلخ این خبر رسید اینک آن شاه خیرالبشر
پس از گذر از رود دنیپر وضعیت ضعیف تدارکاتی گروه زرهی تشدید شد از این رو نمیتوانست با سرعت مورد انتظار پیش برود. به هر حال زاپوروژه روز ۱ اکتبر به تصرف درآمد. در همکاری با ارتش یازدهم مقداری زیادی از نیروهای دشمن در نزدیکی بردیانسک به محاصره افتادند و راه گروه زرهی به سمت ماریوپول باز شد. در حالیکه حرکت جناح شمالی گروه ارتش از روز ۱۰ اکتبر در اثر بارندگی و فرسودگی نیروها متوقف شده بود، گروه زرهی ۱ در جناح جنوبی تا روز ۱۱ اکتبر خود را به رود میوس رساند اما از ۱۴ اکتبر به شکل مشابهی هوای سرد و بارش باران امکان ادامه پیشروی را از آن گرفت.
تا به کی از آتش هر کس گدازم همچو موم کاشکی بردی دلی از سنگ چون خاتم مرا
از سوی دیگر روسها برای رسیدن به دریای خزر میبایست از مسیر ولگا به سمت جنوب میآمدند و از تپههای والدای و پیچ و تاپهای رودخانهٔ ولگا میگذشتند. آنها برای رسیدن به دریا مجبور بودند از شاخههای یک رودخانه کشتی را به خشکی برده و حمل کنند تا به شاخهٔ دیگری از رود برسند. بلغارهای ولگا و خزرها در این مسیر حضور داشتند.
ای دل و جان عاشقان شیفته لقای تو عقل فضول کی برد راه بکبریای تو
از آن پس چنین گفت کان بی خرد نداند به اندیشه نیکی برد
تو نیکی کن مترس از خصم خونخوار به نیکی برد جان سیاح از آن مار
پیش رنگی بنده چون بودی تن چون شیر من پیش کبکی برده چون، بودی دل چون باز من
یکی دادم یکی بردم بخانه ندارد جنگ کاری در میانه
در سبب نزول این آیه گفتهاند: مردی نخلستانی داشت در جنب سرای درویشی صاحب عیال، و از آن درختان یک خرما بن سر فرا هوای سرای آن درویش داشت، و خرما از آن فرو میریخت بوقت چیدن و اگر یکی از طفلکان آن درویش از آن خرمای فرو ریخته یکی برداشتی، این مرد بقهر از وی بازستدی، تا آن حدّ که اگر در دهن نهادی از دهن وی بیرون کردی. آن درویش صاحب عیال این حال و قصّه با رسول خدا گفت. رسول (ص) آن مرد را بخواند و گفت: اوفتدت که آن خرما بن که سر فرا خانه آن درویش دارد بمن دهی تا ترا در بهشت عوضی دهم به از آن؟ مرد اجابت نکرد و گفت: آن یک خرما بن سخت بارور است و نیکو و دوست میدارم.