وریب

معنی کلمه وریب در لغت نامه دهخدا

وریب. [ وُ ] ( ص ) چولی. اریف. ( یادداشت دهخدا ). اریب که کج و منحرف باشد. ( برهان ). کژ. ( حاشیه اسدی ). قیقاج [ در ترکی ]. ( برهان ). و به کسر اول هم گفته اند که بر وزن فریب باشد. ( برهان ). اریب و کج و معوج و منحرف. ( ناظم الاطباء ) :
توانی بر او کار بستن فریب
که نادان همه راست بیند وریب.ابوشکور.یکی را همه رفتن اندر وریب
گهی بر فراز و گهی در نشیب.فردوسی.یک قدم چون رخ ز بالا تا نشیب
یک قدم چون پیل رفته در وریب.( انجمن آرای ناصری ).کی دل بجای داری پیش دو چشم او
گر چشم را به غمزه بگرداند از وریب.میرشهید.
وریب. [ وَ ] ( اِ ) هرچیز سنگین تری مانند باری که بر گرده اسب باشد. ( ناظم الاطباء ). || هرچیز برآمده از چیزی. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه وریب در فرهنگ معین

(وَ ) (ص . ) کج ، نادرست ، منحرف .

معنی کلمه وریب در فرهنگ عمید

اریب، کج، ناراست: توانی براو کار بستن فریب / که نادان همه راست بیند وریب (ابوشکور: شاعران بی دیوان: ۹۸ ).

معنی کلمه وریب در فرهنگ فارسی

اریب، کج، ناراست
( صفت ) کج معوج : توانی بر و کاربستن قریب که نادان همه راست بیندوریب . ( ابوشکور )
اریب و کج و معوج منحرف

معنی کلمه وریب در ویکی واژه

کج، نادرست، منحرف.

جملاتی از کاربرد کلمه وریب

کاری به خصم کرد از تیغ پردلی زوریبکار برد ین فارس یلی
تنها، قطعاتی از اثر او در دست است که بیشتر آن‌ها را اوریباسیوس نقل کرده است. این قطعات مربوط است به گرمابه‌درمانی و دانش مطالعهٴ تأثیر آب و هوا در درمان پزشکی.
یک قدم چون رخ ز بالا تا نشیب یک قدم چون پیل رفته بر وریب
سر بتاب از حسد و گفتهٔ پر مکر و دروغ چوب بر مغز مخر، جامهٔ پر کیس و وریب
از این اوریب نگاهان حذر که ناوکشان به هر دلی که رسد راست از جگر گذرد
وی پس از تحمل مدت طولانی بیماری در ۱۱ فوریبه سال ۲۰۱۲ در ۷۴ سالگی درگذشت.