قیقاج
معنی کلمه قیقاج در فرهنگ معین
معنی کلمه قیقاج در فرهنگ عمید
۲. (قید ) به شکل اریب.
معنی کلمه قیقاج در فرهنگ فارسی
۱ - ( صفت ) کج اریب . یا قیقاج رفتن . به طور مورب راه رفتن . یا قیقاج زدن ( قیقاج تیر زدن ) . تیر برگشته زدن . ۲ - ( اسم ) جامه مورب بافته و پیشواز اریب انداخته واریب پیوسته : عقلم بخیاط می کرد کنکاج در رخت صوفی دامانش قیقاج .
معنی کلمه قیقاج در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه قیقاج
نیش شاخی که بقیقاج بود دانی چیست گلستانی که به بندند بگردش انهار
بخرگه سقرلاط در فصل دی چو قیقاج یابی بدامان وی
در عرصه شکار شهان نیک بهر بود شاهلار شکار ائتمه سی قیقاجییدی
به پیش روی قیقاج و چپ و راست زندگوئی به هر جائی دلش خواست
هیچ صیدی هرگز از قیقاج اندازی ندید آنچه جویا با دل آن برگشته مژگان می کند
تیر قیقاجافکنان قصاب مردافکن شوند سخت میترسم ز مژگانهای چشم ترکتاز
بگفتند دیگر برسم سجیف بقیقاج نیزش بگرد لحیف
ز برگشتن آنگاه قیدش کنیم باین تیر قیقاج صیدش کنیم