میدان
معنی کلمه میدان در لغت نامه دهخدا

میدان

معنی کلمه میدان در لغت نامه دهخدا

میدان. [ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) مرکب از می + دان ، پسوند ظرفیت چنانکه گلدان ، جای گل وشمعدان ، جای شمع. ظرف و آوند شراب و پیاله شرابخواری. ( از شعوری ج 2 ورق 357 ) ( از ناظم الاطباء ). ظرف و اوانی شراب را گویند. ( برهان ). در فارسی به معنی ظرف می است و ظرف و آنیه شراب است. ( یادداشت مؤلف ).
میدان. [ م َ ی َ ] ( ع مص ) مید. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مید شود.
میدان. [ م َ / می ] ( ع اِ ) عیش فراخ خوش. || صفحه زمین بی عمارت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). میدان به کسر میم است آله باشد از دون به معنی لاغر ساختن ؛ چون سواری و گشت زمین فراخ ، چارپای را لاغر می کند لهذا میدان گفتند چنانچه مضمار از ضمر مأخوذ است و ضمر به معنی لاغر میان شدن است و بعضی نوشته اند که میدان ، به فتح ، فارسی و میدان به کسر، معرب آن است. ( از غیاث ). میدان فارسی معرب است. ( المعرب جوالیقی ص 315 ). میدان در اصل پارسی بود و اعراب بر آن جمع بسته میادین گویند چنانکه فرمان را فرامین گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). بی شبهه این کلمه فارسی است ، چه از طرفی علمای لغت و اشتقاق در حرکات و وزن و اصل و معنی آن اختلاف دارند و این اختلاف بیشتر از اوقات نشانه دخیل بودن لغت است در زبان عرب از جمله المیدان بالفتح و یکسر و هذه عن ابن عباد قال ابن القطاع فی کتاب الابنیة اختلف فی وزنه فقیل فعلان من ماد یمید اذا تلوی و اضطرب و معناه ان الخیل تجول فیه و تتثنی متعطفة و تضطرب فی جولانها و قیل وزنه فعلان من المدی و هوالغایة لان الخیل تنتهی فیه الی غایاتها من الجری و الجولان و اصله مدیان فقدمت اللام الی موضع العین فصار میداناً کما قیل فی جمع باز بیزان و الاصل بزیان و وزن باز فلع و بیزان فلعان ؛ و قیل وزنه فیعال من مدن یمدن اذا اقام فتکون الباء و الالف فیه زائدتین و معناه ان الخیل لزمت الجولان فیه و التعطف دون غیره... و از طرف دیگر می بینیم این کلمه در حال جمود مانده است در عربی و حال آنکه این زبان از گوهر تجوهر اجسام و از فرزین تفرزیت می سازد و آن را به فرازنه جمعمی بندد همان طور که مرزبان را به مرازبه ؛ و باز می بینیم که معانی که به آن می دهند تجسمی است و نیز در اشعار جاهلیت و قرآن این کلمه نیامده است و هم مسیر این کلمه تقریباً از بغداد تا اقصی بلاد ماوراءالنهر می باشد که مسیر تاریخی ایرانیان است یعنی این کلمه در محلات و قراء و بلاد این اعلام و اسماء خاصه است در صورتی که در بلاد عربیه این اسم نیست و باز بر خلاف در لغت فارسی مرکباتی از قبیل میداندار و میدانداری از این کلمه آمده است و هم معانی این کلمه در فارسی متعددو در عربی منحصر است. اما شاید گفته شود عربی نبودن این کلمه اگر به ادله صحیح است دلیل فارسی بودن آن چیست و شاید از زبانی دیگر باشد، دلیل آن واضح است وآن این که در سایر زبانها این کلمه مستعمل نیست. و مثل «قد جعل احدی اذنیه بستاناً و الاخری میداناً» مولد است. ( یادداشت مؤلف ). باهه. عرصه. پهنه. فسحت. ( یادداشت مؤلف ). هر جای فراخ پهن و برابر و بی عمارت و پهنه. ( ناظم الاطباء ) : سواران نظم و نثر در میدان بلاغت درآیند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 392 ).

معنی کلمه میدان در فرهنگ معین

(مِ ) [ په . ] (اِ. ) ۱ - پهنه زمین ، عرصه . ۲ - محوطه ای که چند خیابان بدان وصل می شود، فلکه . ج . میادین . ۳ - زمین یا محوطة بازی و مسابقه .

معنی کلمه میدان در فرهنگ عمید

۱. محوطه ای معمولاً دایره ای شکل که چندین خیابان را به هم ارتباط می دهد: میدان مادر.
۲. زمین معمولاً وسیع بازی و ورزش: میدان اسب دوانی.
۳. زمین جنگ و مبارزه: میدان جنگ.
۴. مکان فروش کالایی معیّن: میدان تره بار.
۵. مکان قابل رؤیت: میدان دید.
۶. محل و عرصۀ انجام یک کار: میدان فعالیت، میدان عمل.
۷. [مجاز] جنگ، نبرد.
* میدان دادن: (مصدر متعدی ) [عامیانه، مجاز] به کسی مجال و فرصت دادن که هر کار می خواهد بکند.

معنی کلمه میدان در فرهنگ فارسی

زمین وسیع، محل اسب دوانی، بعربی نیزمیدان میگویندوجمع آن میادین است
( اسم ) ۱ - صفحه زمین بی عمارت پهنه زمین عرصه : [ بدان که عالم قیامت و میدان رستاخیزو مجمع سیاست و هیبت بندگان خدای را کارهای عظیم در پیش است . ] ۲ - زمین وسیعی که در آن اسب دوانی و چوگان بازی کنند. ۳ - محوطه ای که چند خیابان بدان منتهی شود فلکه جمع (بسیاق عربی ) میادین . ۴ - مسافت ۱ / ۳ یک میل و ۱ / ۹ یک فرسخ : [ از منزل که دو میدان دور شدند بابادیی رسیدند..] ۵ - ( جوهریان ) طول و عرض جواهر قیمتی . یا میدان اسب دوانی .اسپریس . یا میدان اغبر . کره زمین . یامیدان خاک یا( خاکی ) . ۱ - کره زمین . ۲ - قالب و جسد آدمی و حیوانات دیگر . یا میدان عاج . ورق کاغذ سفید. یااز میدان بدرکردن کسی را . او را طرد کردن وی را مغلوب کردن . یااز میدان در رفتن . مغلوب شدن و کنار رفتن . یا به میدان آمدن . وارد معرکه جنگ و غیره شدن : [ تنهابمیدان آمده ای ] یا میدان بسر آمدن ۱ - باخر رسیدن عمر . ۲ - قایم شدن قیامت
دهی است از دهستان فین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس

معنی کلمه میدان در فرهنگستان زبان و ادب

{field} [فیزیک] نتیجۀ نمایش مجرد این نظر که ماده سرشت فضای پیرامون خود را تغییر می دهد
[ریاضی] ← هیأت

معنی کلمه میدان در دانشنامه عمومی

میدان ( میدان شهری ) ( به انگلیسی: Town square ) واژه ای پارسی به معنای فضای بازی در برخوردگاه چند خیابان است. یک میدان شهری، فضای باز و عمومی است که برای فعالیت های گوناگون استفاده می شود. میدان ها لزوماً به شکل یک دایره نیستند. بیشتر میدان ها مناظر و فضاهایی هستند که برای دکه ها و بازارها، اجرای کنسرت ها، گردهمایی های سیاسی و سایر رویدادها مناسب هستند. در بسیاری از میدان ها، چمن، فواره، یادمان و تندیس هایی به منظور زیباسازی ساخته و نهاده می شود.
نهادهای بزرگ شهری و کشوری مانند شهرداری ها و وزارتخانه ها هم معمولاً در دور میدان های اصلی شهرها قرار دارند.
میدان واژه ای پارسی می باشد به معنای زمین وسیع، محل اسبدوانی که به عربی نیز به آن میدان می گویند و جمع آن میادین است. از ریشه می با پسوند دان تشکیل شده است. جان ریچاردزون ایران شناس در سال ۱۷۰۰ میلادی فرهنگ عربی و فارسی و انگلیسی خود را نوشت. وی «می دان» را یکبار «پیاله می» و بار دیگر میدان را بخشی از زمینی باز ( بدون آبادی ) برگردان نموده است. در میدان های ایران زمین در چهار جشن بزرگ باستانی خورشیدی، نوروز و مهرگان، یلدا و تیرگان مِی خورده می شد.
میدان نام های مشهور باغ ها و جایگاه عمومی مردم در بخش های باستانی ایران زمین قرار داشتند که امروز جز از کشورهای آسیای مرکزی اند. در بناگاهای میدان های بزرگ ایران زمین سرودخوانی و موسیقی و نمایش هایی مانند نمایشگاه های دیونیسوس ( "جشنهای می یونانی" ) برپا می شدند. نام های این میدان ها با نام های اساطیر ایران زمین در پیوند بودند:
• آتشکده تخت رستم
• میدان رستم غزنه
• میدان رستم کابل ( بابرنامه )
• میدان رستم زابل
• تخت رستم نیمروز
• تخت رستم ( بلخ )
• تخت رستم ( فارس ) تخت رستم در عرض و طول جغرافیایی ۲۹٫۹۶۷۰۹۷، ۵۲٫۸۸۱۲۹۱ در ۲٫۵ کیلومتری جنوبی نقش رستم
• تخت رستم فراه
• استان میدان - وردک میدان شهر
در زمان های ییش از اسلام در زمینی که در آنجا می فروشان، می را می فروختند یا بازار می فروشان، میدان نامیده شده است. آدام اولئاریوس ممکن است نخستین ایران شناس آلمانی باشد که در سال ۱۶۴۷ در سفرنامه اش به نام «توضیحات اغلب دلپذیر از سفر خاوری» ( به آلمانی: Oft begehrte Beschreibung der orientalischen Reise ) و در کتاب پیرامون سفرش به ایران زمین در سال ۱۶۵۶ به نام ( به آلمانی: Vermehrte neue Beschreibung der Persischen Reise ) واژه «میدان» را در پیوند به میدان های ایران زمین به کار برده است.
میدان (افغانستان). میدان یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولایت بلخ واقع شده است.
میدان (ایلام). میدان، روستایی در دهستان میش خاص بخش سیوان شهرستان ایلام در استان ایلام ایران است. این روستا، مرکز دهستان میش خاص است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱٬۰۴۶ نفر ( ۳۱۲ خانوار ) بوده است.
میدان (بافت). میدان یک روستا در ایران است که در دهستان خبر شهرستان بافت واقع شده است. میدان ۱۱۷ نفر جمعیت دارد.
میدان (دمشق). میدان ( به عربی: المیدان ) یک منطقهٔ مسکونی در سوریه است که در استان دمشق واقع شده است. میدان ۱۷۷٬۴۵۶ نفر جمعیت دارد.
میدان (ریاضیات). در ریاضیات، میدان یا هیئت[ الف] ( Field ) ، مجموعه ای است که بر روی آن جمع، تفاضل، ضرب و تقسیم تعریف شده اند. این چهار عمل در میدان همچون چهار عمل متناظرشان در اعداد حقیقی و گویا عمل می کنند؛ لذا یک میدان ساختار جبری بنیادینی است که به طور گسترده در جبر، نظریه اعداد و بسیاری از شاخه های دیگر ریاضیات مورد استفاده قرار می گیرد.
شناخته شده ترین میدان ها، میدان اعداد گویا، میدان اعداد حقیقی و میدان اعداد مختلط می باشد. بسیاری از میدان های دیگر چون میدان توابع گویا، میدان توابع جبری، میدان اعداد جبری و میدان p - adicها در ریاضیات به طور معمول مورد استفاده و مطالعه قرار گرفته اند، به خصوص در نظریه اعداد و هندسه جبری. بسیاری از پروتکل های رمزنگاری وابسته به میدان های متناهی، یعنی میدان هایی با تعداد اعضای متناهی می باشند.
رابطهٔ دو میدان با مفهوم توسعه میدان ها بیان می شود. نظریه گالوا، که توسط اواریسته گالوا در دهه ۱۸۳۰ آغاز گشت، خود را وقف فهمیدن تقارن توسعه میدان ها نموده است. این نظریه، در میان نتایج دیگر، نشان می دهد که تثلیث زاویه و تربیع دایره را نمی توان با خط کش و پرگار انجام داد. به علاوه این که نشان می دهد معادلات درجه پنج از نظر جبری حل پذیر نیستند.
میدان ها در بسیاری از قلمروهای ریاضیاتی، مفاهیم بنیادینی هستند. از جمله در آنالیز که وابسته به میدان ها بوده و بر روی آن ها ساختار دیگری می افزاید. قضایای بنیادین آنالیز وابستگی تنگاتنگی به خواص ساختاری میدان اعداد حقیقی دارند. یک کاربرد دیگر که از نظر جبری مهم است این است که هر میدان را می توان به عنوان اسکالرهایی برای یک فضای برداری مورد استفاده قرار داد، که تم اصلی جبر خطی می باشد. میدان اعداد، رابطه خویشاوندی نزدیکی با اعداد گویا داشته و عمیقاً در نظریه اعداد مورد مطالعه قرار می گیرند. و در نهایت با کمک میدان توابع می توان خواص اشیاء هندسی را توصیف کرد.
یک میدان را به طور غیررسمی می توان یک مجموعه در نظر گرفت که بر روی آن دو عمل تعریف شده است: یکی از این عمل ها جمع است و به صورت a + b نوشته شده، دیگری ضرب است که به صورت a ⋅ b نوشته می شود. هردوی این عمل ها رفتار مشابهی دارند، از جمله این که معکوس جمعی برای تمام عناصر a وجود داشته و به صورت − aنوشته می شود، همچنین معکوس ضربی برای تمام عناصر غیر صفر b وجود داشته و به صورت b− 1 نوشته می شود. این به ما امکان می دهد تا بتوانیم عمل معکوس هر کدام را بدین شکل تعریف کنیم:
میدان (شهرستان قدم جای). میدان ( به لاتین: Maydan ) یک منطقهٔ مسکونی در قرقیزستان است که در شهرستان قدم جای واقع شده است. میدان ۱٬۸۶۵ نفر جمعیت دارد و ۱٬۳۰۳ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
میدان (شوشی). میدان ( به لاتین: Meidan ) یک میدان تاریخی در جمهوری آذربایجان است که در شوشی واقع شده است.
میدان (فیزیک). در فیزیک، میدان به مواردی گفته می شود که در آن ها کمیتی فیزیکی را به هر یک از نقاط مکان ( یا به طور عمومی تر به هر نقطه از فضازمان ) نسبت داده باشیم. یک میدان با توجه به مقدارش در هر نقطه، می تواند یک اسکالر، بردار، اسپینور یا در حالت عمومی تر یک تانسور باشد. برای مثال تابع چگالی ( جرم یا بار الکتریکی یا نظیر این ها ) یک میدان اسکالر و میدان گرانشی نیوتون یا میدان الکتروستاتیک یک میدان برداری است، زیرا مشخص نمودن آن ها در هر نقطه نیاز به یک عدد برای مقدار و سه عدد برای جهت دارد. هرکدام از این دسته ها ممکن است زیرمجموعهٔ میدان های کلاسیک یا میدان های کوانتومی باشند. میدان های کلاسیک با اعداد و میدان های کوانتومی با عملگرهای کوانتومی مشخص می شوند.
اینکه میدان ها با چند عدد در فضازمان مشخص می شوند نباید از اینکه آن ها واقعیت فیزیکی دارند چیزی بکاهد. میدان ها فضا اشغال می کنند، انرژی دارند و حضور آن ها مانع وجود خلأ کامل می گردد. هر میدان یک حالت در فضا ایجاد می کند که قابل آشکارسازی است. اگر یک ذرهٔ مناسب را در آن فضا قرار دهیم نیرو حس خواهد کرد.
در برخی حالت ها فرض اینکه میدان ها حامل تکانه نیز هستند بسیار مفید ( و تا حدی اجتناب ناپذیر ) است. این مسئله نیز موجب شده تا مفهوم میدان بسیار حقیقی به نظر برسد. در حقیقت این مسئله مفهوم میدان را تبدیل به یکی از مفاهیم بنیادین در فیزیک جدید کرده است.
این نظریه به دو قسمت نظریهٔ میدان کلاسیک ( معادلات ماکسول ) و نظریهٔ میدان های کوانتومی تقسیم می شود.
میدان (فیلم). میدان ( انگلیسی: Arena ) ( به مالایالم: ഗോദ ) یا گودا، فیلم کمدی ورزشی هندی مالایالم - زبان، محصول سال ۲۰۱۷ است که کارگردانی آن را باسیل جوزف برعهده داشت و توسط راکش مانتودی ( Rakesh Mantodi ) نوشته شده، فیلم به طور مشترک توسط ای وی ای پروداکشنز و یی۴ انترتینمنت ساخته شد. بازیگران اصلی فیلم تووینو توماس، وامیکا گبی، اجو وارقس ( Aju Varghese ) و رنجی پانیکر هستند. فیلم در روز ۱۹ مهٔ ۲۰۱۷، اکران گردید.
• مشارکت کنندگان ویکی پدیا. «Godha ( film ) ». در دانشنامهٔ ویکی پدیای انگلیسی، بازبینی شده در ۱۹ نوامبر ۲۰۲۳.
معنی کلمه میدان در فرهنگ معین
معنی کلمه میدان در فرهنگ عمید
معنی کلمه میدان در فرهنگ فارسی
معنی کلمه میدان در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه میدان در دانشنامه عمومی
معنی کلمه میدان در دانشنامه آزاد فارسی

معنی کلمه میدان در دانشنامه آزاد فارسی

میدان نقش جهان، اصفهان
فضایی گشاده و باز در مجموعه های زیستی، به ویژه شهرها. میدان، مکانی عمومی برای تعاملات و مواجهات اجتماعی است. بدنه های میدان که با فضای گشادۀ میانی محصور شده اند، بناهایی با عملکردهای مختلف، اعم از تجاری و حکومتی و دینی، را دربر می گیرند. میدان، به ویژه در شهرهای جدید، تنظیم کنندۀ تردد شهری ـ مرکز شهر یا ناحیه ای از آن ـ و گاهی شاخص شهر است. در معماری سنّتی ایرانی، میدان خودبه خود در داخل بافت متراکم مسکونی، به منزلۀ مرکز محله، پدید می آمده است (ازجمله میدان کوچک محلۀ فَهّادان یزد) و گاه، به ویژه از عصر صفوی به بعد، در اندازۀ نسبتاً بزرگ به دست بانیان حکومتی احداث می شده است؛ میدان نقش جهانِ اصفهان، و میدان گنجعلی خان در کرمان ازآن جمله اند. نیز ← واشدگاه
میدان (فیزیک). میدان (فیزیک)(field)
در فیزیک، ناحیه ای از فضا که در آن دو جسم دورازهم، به سبب بعضی خواص مشترکشان بر هم نیرو وارد می کنند. مثلاً، دو جسم دارای جرم در میدان گرانشی شان بر یکدیگر نیروی جاذبه وارد می کنند. میدان های الکتریکی، ناشی از بارهای الکتریکی، و میدان های مغناطیسی، ناشی از جریان های الکتریکی در حال گردش، از میدان های دیگری اند که در فیزیک بررسی می شوند و نیروهایشان ممکن است از نوع نیروی جاذبه یا دافعه باشد.

معنی کلمه میدان در ویکی واژه

محوطه‌ای معمولا به شکل دایره که محل برخورد چند خیابان است؛ فلکه. میدان ممکن است در زبان معیار باستان به دو قسمت مَی - دان قابل تجزیه باشد و حاکی از تاکستان یا باغات انگور گسترده بوده است.
پهنه، عرصه، زمین یا محوطه بازی و مسابقه.

جملاتی از کاربرد کلمه میدان

یقین میدان که هر کو آخر کار مر این رازش نیاید آخر کار
در این میدان زدم من گوی شوقت سخن گفتم یقین از روی ذوقت
ور بود عکس این گریز از آن جنس تو نیست آن یقین میدان
گفت ره نه زین بدان نه زان بدین لیک راه از حق بحق میدان یقین
که میدانی از رازی که ما راست در اینجاگه نمودستم من آنراست
بدان ای مرد دانا اصل خود را ز بعد اصل میدان وصل خود را
ز پیشینگان ساز میدان گرفت بدین اندرون نیز بی‌جان گرفت
خیز تا خود ز عقل باز کنیم در میدان عشق باز کنیم
که تا خون اخوان خود زین سپاه بخواهم به میدان آوردگاه
بیامد به یکسوی میدان ستاد چو بی نیزه دیدش مر آن بد نژاد