معنی کلمه مهرگان در لغت نامه دهخدا
- جشن یا عید مهرگان ؛ ایرانیان در این روز جشنی عظیم کنند که بعد از جشن و عید نوروز از آن بزرگتر جشنی نباشد و همچنانکه نوروز را عامه و خاصه می باشد مهرگان را نیز عامه و خاصه هست و تاشش روز تعظیم این جشن کنند. ابتدا از روز شانزدهم وآن را مهرگان عامه خوانند و انتها روز بیست و یکم وآن را مهرگان خاصه خوانند. و سبب جشن مهرگان آنکه فارسیان گویند در این روز خدای متعال زمین را بگسترانید و اجساد را مقرون به ارواح کرد و بعضی گفته اند دراین روز ملائکه یاری و مددکاری کاوه آهنگر کردند بردفع ضحاک ، و فریدون در این روز بر تخت پادشاهی نشست پیش از آنکه کاوه دفع ضحاک نماید. و زمره ای گفته اندکه فریدون در این روز ضحاک را در بابل گرفت و به کوه دماوند فرستاد که دربند کنند و مردمان بسبب این مقدمه جشنی عظیم کردند و عید نمودند و بعد از آن حکام را مهر و محبت بر رعایا بهم رسید و چون مهرگان به معنی محبت پیوستن است بنابراین بدین نام موسوم گشت. و بعضی دیگر گویند که فارسیان را پادشاهی بود مهر نام داشت و بغایت ظالم بود و او در نصف ماه به جهنم واصل گردید. بدین سبب آن روز را مهرگان نام کردند و معنی آن مردن پادشاه ظالم باشد چه مهر به معنی مردن و گان به معنی پادشاه ظالم هم آمده است. و گویند اردشیر بابکان تاجی که بر آن صورت آفتاب نقش کرده بودند در این روز بر سر نهاد و بعد از او پادشاهان عجم نیز دراین روز همچنان تاجی بر سر اولاد خود نهادندی و روغن بان که آن درختی است ، بجهت تیمن و تبرک بر بدن مالیدندی ، و اول کسی که در این روز نزدیک پادشاهان عجم آمدی موبدان و دانشمندان بودندی و هفت خوان از میوه همچو شکر و ترنج و سیب و بهی و انار و عناب و انگور سفید و کنار با خود آوردندی ، چه عقیده فارسیان آن است که هرکس در این روز از هفت میوه مذکور بخورد و روغن بان بر بدن بمالد و گلاب بیاشامد و بر خود و دوستان خود بپاشد در آن سال از آفات و بلیات محفوظ باشد. و نیک است در این ایام نام بر فرزند نهادن و کودک ازشیر باز کردن. ( از برهان ) ( از آنندراج ) ( از جهانگیری ). مهمترین عید ایرانیان جنوب غربی. در واقع مهمترین روز نقطه اصلی یا مبداء اساسی سال همانا روز اعتدال خریفی بوده است ( ظاهراً آغاز سال - نظیر سال قدیم عرفی یهود از پاییز بود نه از بهار ). این روز ظاهراً عید میترا = مهر ( خدای نور و آفتاب ) بوده ، و چون روز مزبور در غالب سالها در ماه «باغیادیش » واقع می شده ، لذا اسم این ماه از همین عید اقتباس شده که ماه عید بغ - یعنی میترا - باشد ( بغ، در پارسی باستان اگرچه اصلاً به معنی مطلق خدایان بوده ، لکن بعدها بتدریج به طریق علم به غلبه به میترا اطلاق شده ) چنانکه ماه بابلی معادل آن ، یعنی تشری ، ماه شمس ( خدای آفتاب ) بود، و ماه زردشتی معادل آن در ادوار بعد همان مهرماه بوده است و همچنین در ماههای ارمنی ، اسم ماهی که معادل این ماه است «مهکان » نام دارد، که ظاهراً از اسم عید مهرگان اخذ شده ، چنانکه اسم ماه سغدی معادل آن «فغکان » به اسم عید بغ ( در سغدی فغ ) ظاهراً اثری ازاسم قدیم ماه باغیادیش است. روز شانزدهم هر ماه - که به مهر روز موسوم است - مخصوص به فرشته فروغ ، یعنی مهر است. در روز مهر از ماه مهر ایرانیان جشن بسیار بزرگی برپا میداشتند. بقول بندهشن مشیا و مشیانه ( آدم و حوای آریائیان ) در چنین روزی تولد یافته اند. این جشن بزرگ شش روز طول می کشید و از روز شانزدهم مهرآغاز می گردید و به روز بیست و یکم - که رام روز باشد - ختم می شد. روز آغاز را «مهرگان عامه » و روز انجام را «مهرگان خاصه » می گفتند. در ایران در عهد بسیار قدیم فقط دو فصل داشتند، اول تابستان ، دوم زمستان ،نوروز جشن آغاز تابستان است و مهرگان جشن آغاز زمستان. جشن مهرگان بسیار سرورانگیز و بانشاط بود. «کتزیاس » می نویسد که پادشاهان هخامنشی هرگز نمی بایست مست شوند مگر در روز جشن مهرگان که لباس ارغوانی می پوشیدند و در باده پیمایی با میخوارگان شرکت می کردند. مورخ دیگر «دوریس » می نویسد که در جشن ، پادشاه می رقصید. بقول «استرابون » خشثرپاون ( شهربان ) ارمنستان در جشن مهرگان بیست هزار کره اسب برسم ارمغان به دربار هخامنشی هدیه میفرستاد. اردشیر بابکان و خسرو انوشروان دراین روز جامه نو به مردم می بخشیدند. نوشته اند که در این جشن موبدان موبد خوانچه ای که در آن لیمو و شکرو نیلوفر و به و سیب و یک خوشه انگور سفید و هفت دانه مورد گذاشته شده بوده زمزمه کنان نزد شاه می آورد.جشن مهرگان در تمام آسیای صغیر نیز معمول بود و از آنجا با آیین مهر ( مهرپرستی ) به اروپا سرایت کرد. «کومن » مستشرق بلژیکی در کتاب خود «آیین میترا» گوید: بدون شک جشن مهرگان که درممالک روم قدیم ، روز ظهور خورشید تصور می شده و آن را «روز ولادت خورشید مغلوب ناشدنی » می گفته اند به بیست و پنجم ماه دسامبر کشیده شده و بعد بسبب نفوذ دین عیسی در اروپا روز ولادت مسیح قرار داده شده است. ( نقل به اختصار از یشتها، و خرده اوستای پورداود و گاه شماری تقی زاده ) :