مندی
معنی کلمه مندی در لغت نامه دهخدا

مندی

معنی کلمه مندی در لغت نامه دهخدا

مندی. [ م ُ ن َدْ دا ] ( ع اِ ) جای آب دادن اسبان و خران ، یقال : هذا مندی خیلنا. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). جای آب دادن اسبان. || جایی که شتران در میان دو نوبت آب چرا می کنند. ( ناظم الاطباء ). || ( ص ) ترشده و نمناک شده. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه مندی در فرهنگ فارسی

جای آب دادن اسبان و خران یقال هذا مندی خیلنا . جای آب دادن اسبان .

معنی کلمه مندی در فرهنگ اسم ها

اسم: مندی (پسر) (فارسی)
معنی: از نامهای امروزی زرتشتیان

معنی کلمه مندی در دانشنامه عمومی

مندی (بازیکن فوتبال). مندی ( انگلیسی: Mandi؛ زادهٔ ۱ مارس ۱۹۸۹ ) بازیکن فوتبال اهل اسپانیا است.
از باشگاه هایی که در آن بازی کرده است می توان به باشگاه فوتبال الچه، باشگاه فوتبال پومفرادینا، باشگاه فوتبال اسپورتینگ خیخون، و باشگاه فوتبال رئال مادرید اشاره کرد.
مندی (غذا). مندی ( عربی: مندی ) یک غذای سنتی است که از حضرموت یمن سرچشمه گرفته است.
مندی (فیلم ۱۹۵۲). مندی ( انگلیسی: Mandy ) فیلمی در ژانر درام به کارگردانی الکساندر مکندریک است که در سال ۱۹۵۲ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به جک هاوکینز، جین اشر و ترنس مورگان اشاره کرد. فیلم دربارهٔ کوشش یک خانواده برای بهبود زندگی دختر ناشنوایشان است.
مندی (فیلم ۲۰۱۸). مندی فیلم اکشن فیلم ترسناک است که در سال ۲۰۱۸ به کارگردانی پانوس کسماتوس ساخته شده است. فیلمنامه این فیلم که توسط پانوس کوستماس و آرون استوارت آهن نوشته شده است. فیلم تولید مشترک ایالات متحده و کانادا می باشد و بازیگران اصلی آن نیکلاس کیج، آندره آ ریسبرو، لاینس روچ، ند دنهی، اولون فوره، ریچارد بریک و بیل دوک می باشند. فیلم برای نخستین بار در جشنواره فیلم ساندنس۲۰۱۸ به تاریخ ۱۹ ژانویه ۲۰۱۸ نمایش داده شد و نمایش عمومی آن توسط آرال جی ایی فیلمز از ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۸ آغاز شد. مندی تحسین منتقدان را برانگیخت که به ستایش سبک کارگردانی، اصالت و همچنین بازی کیج پرداختند.
این فیلم یکی از آخرین فیلم هایی بود که توسط آهنگساز ایسلندی یوهان یوهانسون که در فوریه ۲۰۱۸ درگذشت آهنگسازی شد و این فیلم به او تقدیم شده است.
معنی کلمه مندی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه مندی در فرهنگ اسم ها

جملاتی از کاربرد کلمه مندی

به شهری کجا برگذشتی سپاه نیازارد زان کشتمندی به راه
مندیش کز غم تو دل آزار گشته ام یا نیز نیستم به دل و روح چاکرت
برومندی بود از حسن عشق پاک را صائب زخال سبز لیلی بخت مجنون سبز می گردد
کمندی حلقه‌وار افکنده بر دوش ز هر حلقه جهانی حلقه در گوش
کمندی و تیری تو را یار و بس جز ایزد پناهت مبادا و بس
طلب کرد بر باره چون ره ندید کمندی برافکند و بالا دوید
خردمندی و فر و اورنگ او مهی و جوانی و آهنگ او
داری تف عشق‌، از تف دوزخ مندیش کن آتش او هیزم‌، این آتش توست
خردمندا، مراد ایزد از دنیا به حاصل کن مراد او تو خود دانی چه چیز است ار خردمندی
بدو مام گفتی که تخت آن تست هنرمندی و رای و بخت آن تست