آب چرا
معنی کلمه آب چرا در فرهنگ معین
معنی کلمه آب چرا در فرهنگ فارسی
غذائی که بناشتا خورند
معنی کلمه آب چرا در ویکی واژه
خوراک وحوش و طیور.
جملاتی از کاربرد کلمه آب چرا
اگر زخون دل گلرخان نمیخورد آب چرا همیشه بود سرخ گونه ناوک خار
شمرت نداده آب چرا؟ سر ز تن برید با آنکه بود در بر او دجلهٔ زلال
ترا که جز رخ تو، در نظر نمی آید دو دیده در هوس روی تو بر آب چراست
مجلس چو چراغ و تو چو آبی وز آب چراغ را خرابی
شهی که آب جهان بود مهر مادر او به دشت ماریه ممنوع شد ز آب چرا؟
زاشتیاق تو من زنده ام چو خضر بآب چرا تورا زمن خسته دل مسافرت است
پژمرده بود گل قدح بی می ناب از آب چراغ لاله گردد روشن
مرا، که جز رخ او در نظر نمیآید دو دیده از هوس روی او پر آب چراست؟
جهان بشکل سرابست پیش آب وجود بشکل آب چرا شد عیان سراب بگو
ز شوق بزم تو از آب چشم در فانوس نهاده است گل خویش را در آب چراغ