مقصد

مقصد

معنی کلمه مقصد در لغت نامه دهخدا

مقصد. [ م َ ص ِ / م َ ص َ ] ( ع اِ ) جای قصد و به فتح صاد چنانکه شهرت دارد درست نباشد چرا که قصد یقصد از ضرب یضرب آمده است . ( غیاث ) ( آنندراج ). مکان قصد. ج ، مقاصد. ( از اقرب الموارد ) ( از محیط المحیط ). محل و موضع قصد و محل اراده. ( ناظم الاطباء ). فرق بین مقصد و مقصود آن است که اگر من به بازار برای کتاب خریدن می روم بازار مقصدمن است و کتاب مقصود. ( فرهنگ نظام ) :
بار خدایی که جود را و کرم را
نیست جز او و در زمانه منزل و مقصد.منوچهری.از حضرت الهیت قبله و مقصد سازد. ( کیمیای سعادت چ احمدآرام ص 16 ).
بدخواه کسان هیچ به مقصد نرسد
یک بد نکند تا به خودش صد نرسد.( منسوب به خیام ).مقصود می نیابم و می جویم
مقصد همی نبینم و می تازم.مسعودسعد.قاصد فتح و ظفررا موکب او مقصد است
گوهر عز و شرف را مجلس او معدن است.امیرمعزی.مشهد عشاق گیتی در خراسان کوی اوست
مقصد زوار درگاه اجل بوطاهر است.امیرمعزی ( دیوان چ اقبال ص 106 ).درگاه او ز جاه شده قبله ملوک
میدان او ز فخر شده مقصد کبار.عمعق.کعبه و سدره مبادت مقصد همت که نیست
جز «ویبقی وجه ربک » مر ترا کام و هوا.سنائی ( دیوان چ مصفا ص 17 ).نه راه سوی مقصد، پی بیرون توانستم برد و نه... ( کلیله و دمنه ). و آن را قبله حاجات ومقصد امید ساخته. ( کلیله و دمنه )... البته سوی مقصد، پی بیرون نتوانستم برد. ( کلیله و دمنه چ مینوی ص 48 ).
ز تو تا غایت مقصد چه یک روزه چه صد ساله
چو راهی در میان داری که می باید ترا رفتن.خاقانی.رهروم مقصد امکان به خراسان یابم
تشنه ام مشرب احسان به خراسان یابم.خاقانی.خوش مقصدی است ارمن و خوش مأمن ارزروم
من رخت دل به مقصد و مأمن درآورم.خاقانی.مقصد اینجاست ندای طلب اینجا شنوند
بختیان را ز جرس صبحدم آوا شنوند.خاقانی.مقصد و مقصود از آن امهال ، املال اهل اسلام بود.( ترجمه تاریخ یمینی ). چه در همه جهان مهربی نمی یافت و وجه مقصدی نمی دید. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 232 ). ناگاه کمندی به جانب من روان شد و مقصد حلقوم من بود. ( ترجمه تاریخ یمینی ، ایضاً ص 329 ). زمام ناقه نهضت او، به صوب مقصدی دوردست کشید. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 125 ). و به حکم فرمان با کبوتر روی به مقصد نهاد. ( مرزبان نامه ، ایضاً ص 169 ). تا به بدرقه اقبال شاه و مدد همم او به مقصد رسیدم. ( مرزبان نامه ، ایضاً، ص 131 ). زمام حرکت به صوب مقصدی معین برتابد. ( مرزبان نامه ، ایضاً، ص 12 ). معنی زحف دوری است از اصل و تأخیر از مقصد و مقصود. ( المعجم چ دانشگاه ص 40 ). به هر مقصد که رسیدند با مقصود و مراد خویش خوشدل باز گشتند. ( جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 154 ).

معنی کلمه مقصد در فرهنگ معین

(مَ صَ ) [ ع . ] (اِ. ) محلی که آهنگ آن کرده اند، قصد، نیت . ج . مقاصد.

معنی کلمه مقصد در فرهنگ عمید

۱. هدف، مقصود، آهنگ.
۲. مکان یا چیزی که رسیدن به آن هدف است.

معنی کلمه مقصد در فرهنگ فارسی

جائی که قصدو آهنگ آن کنند، محل قصد، مقاصد جمع
( اسم ) جایی که قصد شده محلی که آهنگ آن کرده اند : [ باید که قصد مقصد معینی کند و چون مقصد حصول کمال باشد از کامل مطلق پس نیت باید که مشتمل باشد ... ] ( اوصاف الاشراف . ۱٠ ) جمع : مقاصد توضیح فرق بین مقصد و مقصود آنست که اگر من ببازار برای کتاب خریدن میروم بازار مقصد من است و کتاب مقصود : [ بدانک هر تغییر که باصول افاعیل عروضی در آید آنرا زحاف خوانند و معنی زحف دوری است از اصل و تاخیراز مقصد و مقصود ... ] ( المعجم . چا. دانشگاه .۴٠ )
آنکه بیمار شود و زود بمیرد .

معنی کلمه مقصد در فرهنگ اسم ها

اسم: مقصد (پسر) (عربی) (تلفظ: maghsad) (فارسی: مَقصد) (انگلیسی: maghsad)
معنی: هدف نهایی، غایت

معنی کلمه مقصد در فرهنگستان زبان و ادب

{goal} [زبان شناسی] نقش معنایی سازه ای که به پایان فرایند اشاره دارد

معنی کلمه مقصد در دانشنامه عمومی

مقصد (فیلم). مقصد ( به هندی: Maqsad ) فیلمی محصول سال ۱۹۸۴ و به کارگردانی کی. باپایا است. در این فیلم بازیگرانی همچون راجش خانا، جایا پرادا، جیتندرا، سری دوی، قادرخان، شاتورگان سینها، وحیده رحمان، پریم چوپرا، شاکتی کاپور، امجد خان، آسرانی، رانجیت، افتخار ایفای نقش کرده اند.

معنی کلمه مقصد در ویکی واژه

destinazione
meta
محلی که آهنگ آن کرده‌اند، قصد، نیت.
مقاصد.

جملاتی از کاربرد کلمه مقصد

تا به مقصد نرسد شوق نگیرد آرام سیل در راه محال است نفس راست کند
چو ره به کعبه مقصد نمی بری تنها مده ز دست سر راه کاروان زنهار
چندین هزار مقصد و مطلب که خلق راست در جنب فضل دوست تو یک مدعا شناس
دل از این و از آن چه باید جست درد خود رهنمای مقصد تست
دفتر مرکزی استوارت آیلند فلایتز در اینورکارگیل، نیوزیلند واقع شده‌است و به ۲ مقصد، پرواز مستقیم انجام می‌دهد.
تویی مؤمن، تویی ایمان، تویی سرچشمه حیوان تویی سلطان جاویدان، تویی مقصد، تویی اقصا
ای فلک ببال امروز، وی زمین بناز امشب زانکه باده شد مقصد زانکه ساده شد مطلب
هر که داند کاندرین ره مقصد کلی یکیست هر زمانی کعبه ئی برسازد از بتخانه ئی
عقبی است جای حور ولی نتوان دادن بحور مقصد اقصی را
یک کس به سوی مقصد خود ره نمی‌برد دنیا ز بس‌که تیره ز بخت سیاه ماست
مقصد بی بر چنار نیست به غیر سوختن دست به چرخ برده‌ایم لیک دعا نمی‌رسد