مسروق. [ م َ ]( ع ص ) دزدیده. ( منتهی الارب ). دزدیده شده. سرقت شده. ربوده. رجوع به سرقة و سرقت شود. || مسروق الصوت ؛ آن که صدایش گرفته باشد. ( از اقرب الموارد ). مسروق. [ م َ ] ( اِخ ) ( احمد... ) از مشایخ کبار خراسان. رجوع به احمد مسروق شود. مسروق. [ م َ ] ( اِخ ) ابن أجدع بن مالک همدانی وادعی ، مکنی به ابوعائشه. از زهاد تابعین و از اهالی یمن است. و چون فرزند ذکور نداشت و او را دختری به نام عائشه بود به ابوعائشه کنیت گرفت. پدر او اجدع مسلمانی گرفت و او در ایام خلیفه اول وارد مدینه گشت وسپس در کوفه مسکن گزید و در جنگهای حضرت علی ( ع ) شرکت جست. گویند آنگاه که عمر، مسروق را بدید گفت : نام تو چیست ؟ او گفت : مسروق بن أجدع. عمر گفت : أجدع شیطان است و نام تو مسروق بن عبدالرحمان باشد. مسروق ازعمر و علی ( ع ) و ابن مسعود و جناب و زیدبن ثابت و مغیره و عبداﷲبن عمر و عائشه روایت کند. وفات او به سال 63 هَ.ق. بوده است. ( از الاعلام زرکلی ج 8 ص 108 ).
معنی کلمه مسروق در فرهنگ معین
(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) دزدیده شده .
معنی کلمه مسروق در فرهنگ فارسی
دزدیده شده، مال دزدیده شده، کسی که چیزی ازاودزدیده شده ( اسم ) ۱ - دزدیه شده بسرفت رفته : در شعر من نیابی مسروق و منتحل در نظم من نبینی ایطا و شایگان . ( رشیدو طواط ) ۲ - کسی که از اومالی دزدیده باشند . ابن اجدع بن مالک همدانی وادعی
معنی کلمه مسروق در ویکی واژه
دزدیده شده.
جملاتی از کاربرد کلمه مسروق
استادان او در علمِ ادب ثعلب، در حدیث ابراهیم الجری، در فقه ابوالعبّاس بن سریج و در تصوف جنید بغدادی و ابوالعباس مسروق بودند.
ابن مسروق گوید هرگاه که طمع معرفت داری و پیش از آن درجۀ ارادت محکم نکرده باشی بر بساط جهل باشی و هرگاه که ارادة طلب کنی پیش از درست بکردن مقام توبة اندر میدان غفلت باشی.
از آن پس دلیری که رزم آزمود سرافراز حجاج مسروق بود
بیست از دزدان بدند آنجا و بیش بخش میکردند مسروقات خویش
«… من اصلاً نمیدانم نشر ثالث کی هست. من وقتی شنیدم این کتاب میخواهد توسط این نشر منتشر بشود از طریق کسی که مطلع شده بودم آدرس ایمیل این نشر را گرفتم. روی کاغذی هم نوشتم که شما حق ندارید این کتاب را دربیاورید؛ این کتاب مال کسی نیست که به شما داده باشد. در این نامه به این نشر بهطور مشخص نوشتهام شما دارید معامله روی اموال مسروقه میکنید؛ بر اموال دزدیده شده دارید معامله میکنید. خیلی هم صریح نوشتهام.»
نون الهوان من الهوی مسروقه فصریع کل هوی صریع هوان
ابوالعبّاس مسروق روایت کند که گفت پیری آمد نزدیک ما و اندرین سخن همی گفت، نیکو سخن بود و خوش زبان و نیک خاطر، گفت هر خاطر که شما را بود مرا بگوئید، اندر دل من افتاد که او جهودست و این خاطر قوی بود، با جُرَیْری بگفتم، بر وی گران آمد، من گفتم چاره نیست تا این مرد را ازین خبر دهم، ویرا گفتم تو گفتی ما را، از هر خاطر که شما را بود مرا خبر دهید، اندر دل من افتاده است که تو جهودی سر اندر پیش افکند ساعتی، آنگاه سربرداشت و گفت راست گرفتی اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ الّا اللّهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمّداً رَسولُ اللّهِ. و آنگاه گفت همه مذهبها بنگریستم گفتم اگر با هیچکس چیزی هست با این قوم باشد، بنزدیک شما آمدم تا شما را بیازمایم شما را بر حق یافتم و آنگاه مسلمانی شد نیکو.
بحقّ شیخ علی مرحبانی بحقّ احمد مسروق فانی
مجلس خلق سوریه خاطرنشان کرده که «نقش مشکوک نوادگان عثمانیها در ترکیه (حکومت اردوغانی اخوانی) و مزدوران تروریست آن امروز و پس از گذشت این همه سال دوباره بازگشته است. رژیم اردوغان همچنان به حملات تروریستی خود علیه سرزمینهای سوریه، اشغال بخشهایی از این کشور، غارت کارخانهها، تأسیسات و کارخانجات آن و قاچاق اموال مسروقه به داخل کشور ترکیه ادامه میدهد.»
و از ایشان بود ابوالحسن سَریّ بن المُغَلَّس السَقَطی خال جنید بود و استادش بود و شاگرد معروف کرخی بود و یگانۀ زمانۀ خویش بود اندر ورع و حالهای بزرگ از علم و توحید ابوالعباس مسروق گوید بمن رسیده است که سری سقطی اندر بازار بودی و معروف روزی همی آمد و کودکی یتیم بازو بود گفت این یتیم را جامه کن سری گفت او را جامه کردم شاد شد. معروف گفت خدای دنیا بر تو دشمن کناد و ترا راحت دهاد ازین شغل کی اندروئی، از دکان برخاستم و هیچ چیز نبود بر من دشمن تر از دنیا، و هرچه یافتم از برکت معروف یافتم.
همیناستحسنش کهدرحضرتتو نه مسروق ونی منتحل میفرستد
و عن مسروق قال: دخلنا علی عبد اللَّه بن مسعود فقال یا ایّها النّاس من علم شیئا فلیقل به، و من لم یعلم فلیقل: اللَّه اعلم، فانّ من العلم ان یقول لما لا یعلم: اللَّه اعلم، قال اللَّه لنبیّه: «قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِینَ».
و منهم: داعی مریدان به حکم فرمان، ابوالعباس احمدبن مسروق، رضی اللّه عنه