معنی کلمه منتحل در لغت نامه دهخدا
وین جاهلان ملمعکارند و منتحل
زآن گاه امتحان بجز از ممتحن نیند.خاقانی.رجوع به انتحال شود.
منتحل. [ م ُ ت َ ح َ ] ( ع ص ) شعر یا سخنی از دیگری که به خود بسته باشند. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). انتحال شده :
در شعر من نیابی مسروق و منتحل
در نظم من نبینی ایطا و شایگان.
رشید وطواط ( از المعجم چ مدرس رضوی ص 288 ).
رجوع به انتحال شود.