معنی کلمه مرکن در لغت نامه دهخدا
امروز دومرده پیش گیرد مرکن
فردا گوید تربی از اینجا برکن.سعدی.
مرکن. [ م ُ رَک ْ ک َ ] ( ع ص )نعت مفعولی از مصدر ترکین. رجوع به ترکین شود. || ضرع مرکن ؛ پستان بزرگ چارپایان گویی که دارای ارکان است. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || وزین و سنگین شده. ( از اقرب الموارد ).