لسع

معنی کلمه لسع در لغت نامه دهخدا

لسع. [ ل َ ] ( ع مص ) گزش. گزیدن. گزیدن مار و کژدم و منج. ( تاج المصادر ). گزیدن مار و گژدم ( بحرالجواهر ). زدن و گزیدن از دنبال چنانکه در زنبور و عقرب. گزیدن مار و کژدم. یا لسع نیش زدن صاحب نیش است و لدغ گزیدن به دهان. ( منتهی الارب ). قرص. || اذیت دادن کسی را به زبان و رنجانیدن. ( منتهی الارب ). کسی را بد گفتن. ( تاج المصادر ). || رفتن و سفر کردن. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه لسع در فرهنگ معین

(لَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - گزیدن (مار و عقرب و غیره ). ۲ - اذیت کردن کسی را به زبان .

معنی کلمه لسع در فرهنگ عمید

گزیدن مار، کژدم و امثال آن.

معنی کلمه لسع در فرهنگ فارسی

۱- ( مصدر ) گزدیدن ( مارو عقرب وجز آنها ) . ۲- اذیت کردن کسی را بزبان . ۳- ( اسم ) گزش . ۴- ایذائ آزار .

معنی کلمه لسع در ویکی واژه

گزیدن (مار و عقرب و غیره)
اذیت کردن کسی را به زبان.

جملاتی از کاربرد کلمه لسع

کار و بارش دید نقش کل بگردون گرد روی کای سلیم القلب لافی العیری لافی السعیر
بورس اوراق بهادار استانبول در سال ۱۹۸۵ و بورس طلای استانبول در سال ۱۹۹۵ فعالیت خود را آغاز کردند البته سابقه فعالیت بورس در ترکیه به سال ۱۸۶۶ میلادی بازمی‌گردد. در آن سال بورس معاملات دارالسعادت توسط عثمانی‌ها تشکیل گردید.
السعید برکه (عربی: محمد بركة قان؛ ۱۲۶۰ – ۱۲۸۰ (۱۹−۲۰ سال))، سلطان ممالیک که پس از مرگ پدرش، بیبرس در سال ۱۲۷۷ به سلطنت رسید تا سال ۱۲۷۹ بر مصر و سوریه حکم راند.
او در المپیک ۲۰۱۶ ریو در وزن ۹۸ کیلو حاضر بود که در دور اول حمدی السعید از مصر را شکست داد اما در دور بعد از آرتور الکسانیان کشتی‌گیر ارمنستانی شکست خورد و با توجه به حضور این کشتی‌گیر در فینال، به دیدار شانس مجدد رفت. او در مرحله شانس مجدد دیاگورو تیامونچینی از ایتالیا را شکست داد اما در دیدار رده‌بندی به جنک ایلدم کشتی‌گیر ترکیه ای باخت و پنجم شد.
لقد مقت السعدی خلا یلومه علی حبکم مقت العدو المحارب
باشگاه فوتبال النصر (به عربی: نادی النصر السعودی) یک باشگاه فوتبال در شهر ریاض در کشور عربستان سعودی است که در لیگ حرفه‌ای عربستان حضور دارد .
السعدیه (به عربی: السعدیة) یک شهرک در عراق است که در خانقین واقع شده‌است. السعدیه ۴۷٬۲۱۳ نفر جمعیت دارد.
قوله: «إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنی‌»، ابن عباس و جماعتی از مفسّران گفتند که سبب نزول این آیت آن بود که صنادید قریش در حطیم حاضر بودند و گرد کعبه مقدّسه سیصد و شصت بت نهاده و آن را میپرستیدند رسول خدا (ص) بر ایشان خواند: «إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ»، کافران را این سخن دشخوار آمد بانگ برآوردند گفتند: میبینید این محمّد که خدایان ما را زشت گوید و دشنام دهد؟ رسول خدا برفت و ایشان هم چنان در گفت و گوی بودند و در تحیر، عبد اللَّه بن الزبعری فراز آمد و گفت چه بودست شما را که چنین متحیّر و متغیّر گشته‌اید و در گفت و گوی رفته‌اید؟ گفتند: محمّد خدایان ما را دشنام داد و ناسزا گفت که: «إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ» گفت او را باز خوانید تا من با وی سخن گویم، رسول خدا باز آمد، گفت: یا محمّد هذا شی‌ء لآلهتنا خاصّة او لکلّ من عبد من دون اللَّه؟ این خدایان ما راست علی الخصوص یا هر معبودی که فرود از اللَّه تعالی است؟ گفت همه راست بر عموم، ابن الزبعری گفت: خصمت و ربّ هذه البنیّة یعنی الکعبة. دست بردم و خصم را شکستم، بخدای این کعبه جهودان عزیر را می‌پرستند، ترسایان مسیح را می‌پرستند، بنو ملیح فرشتگان را می‌پرستند، پس ایشان همه بدوزخند؟ رسول خدا گفت: «بل هم یعبدون الشیاطین هی الّتی امرتهم بذلک»، فنزل اللَّه عز و جل، «إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنی‌»، و هم عزیر و المسیح و الملائکة. «أُولئِکَ عَنْها مُبْعَدُونَ» لانّهم عبدوا من دون اللَّه و هم لذلک کارهون. و انزل فی ابن الزبعری، «ما ضَرَبُوهُ لَکَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ». گفته‌اند که: «إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ» دلیلست که مراد اصنام است نه فریشتگان و نه مردم، که اگر ایشان مراد بودند من تعبدون گفتی. و قیل اراد بقوله: «سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنی‌» جمیع المؤمنین، و الحسنی السعادة و العدّة الجمیلة بالجنّة.
السعن (به عربی: السعن) یک منطقهٔ مسکونی در سوریه است که در ناحیه سعن واقع شده‌است. السعن ۳٬۳۶۰ نفر جمعیت دارد.
خدمت اهل سعادت شد کمال نجم دین ز کمال خدمتش نجم السعادت نسبت است
عجبت لسعی الدهر بینی و بینها فلما انقضی ما بیننا سکن الدهر
ولقد لسعت حیة الهوی کبدی فلا طبیب لها و لاراق
دو کتاب نیز خود آستان در چند سال آخر تألیف کرده: ۱-مفاتیح السعاده، به نشر انتشارات آستان قدس رضوی ۲-شرح حال و زیارت نامه صالح بن موسی کاظم، شکور لطفی، انتشارات زرین و سیمین
و لا زمنی لزام الصبر حتی سعدت بطلعة الملک السعید
حضرت نجم السعادت آفتاب مرحمت آن بلند اختر که عرش از ذات او اعظم نبود