گژدم

معنی کلمه گژدم در لغت نامه دهخدا

گژدم. [ گ َ دُ ] ( اِ مرکب ) عقرب. اصح به کاف تازی است. ( آنندراج ). رشیدی هم به کاف تازی آورده است.

معنی کلمه گژدم در فرهنگ معین

(گَ دُ ) (اِ. ) عقرب .

معنی کلمه گژدم در فرهنگ فارسی

یا گژدم طاس آبگون . برج عقرب . یا گژدم گردون . برج عقرب یا گژدم نیلوفری . برج عقرب .
عقرب

معنی کلمه گژدم در ویکی واژه

عقرب.

جملاتی از کاربرد کلمه گژدم

گل می کند زباده گلرنگ زهر خصم چون دربهار ماند گژدم به زیر خاک ؟
گهی چون مار می‌پیچید بر خویش گهی می‌زد چو گژدم از غمش نیش
رنگش بسان گژدم و سنگش بسان مار زین طبع را عقوبت و زان عقل را فغان
گژدم مشگین او بی در بنفشه یافتست هندوی رعنای او ره گلستان یافتست
اگر ماری و گژدمی بود طبعش بصراش چون مار کردند ماری
معاذالله اگر فرزند سازد راه دانش گم نفرساید پدر جانش بزخم مار یا گژدم