قیلوله

معنی کلمه قیلوله در لغت نامه دهخدا

( قیلولة ) قیلولة. [ ق َ ل َ ] ( ع مص ) نیمروزان خفتن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
- خواب قیلوله ؛ خواب نیمروز.خواب قبل از ظهر.
- وقت قیلوله ؛ وقت خواب قیلوله یعنی قبل از ظهر.
|| در نیمروز شراب خوردن. ( منتهی الارب ). رجوع به قَیل شود.

معنی کلمه قیلوله در فرهنگ معین

(قَ لَ یا لِ ) [ ع . قیلولة ] (اِ. ) خواب نیمروز، خواب پیش از ظهر.

معنی کلمه قیلوله در فرهنگ عمید

۱. خوابیدن در نیمروز.
۲. (اسم ) خواب نیمروز.
۳. (اسم ) خواب.

معنی کلمه قیلوله در فرهنگ فارسی

درنیمروزخوابیدن ، خواب نیمروز
۱ - ( مصدر ) نیمروزان خفتن ۲ - ( اسم ) خواب چاشتگاه : امیر محمود چون بدین حال واقف گشت وقت قیلوله به خرگاه آمد و این سخن با نوشتگین خاصه خادم بگفت . توضیح از این عبارت چهار مقاله بر می آید که به معنی خواب بعد از ظهر هم استعمال می شده : پس بدیوان تا نماز پیشین بماندی . و چون بازگشتی بخوان آمدی . جماعتی با او نان بخوردندی . پس به قیلوله مشغول شدی و چون برخاستی نماز بکردی و پیش شاهنشاه شدی و تا نماز دیگر پیش او مفاوضه و محاوره بودی .

معنی کلمه قیلوله در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خواب قیلوله، تنها زمانی رخ می دهد که نزدیک ظهر باشد؛ این خواب لزوماً قبل از اذان ظهر نیست؛ بلکه تا ساعاتی بعد از اذان ظهر نیز خواب قیلوله صدق می کند.
یکی از نیازهای طبیعی و ضروری بدن، استراحت و خواب است. زمان، مکان، طبیعت افراد و... می توانند در تأثیرگذاری خواب نتایج متفاوتی به دنبال داشته باشند. یکی از خواب ها، «قیلوله» نام دارد.برخی اندیشمندان لغت شناس، «قیلوله» را به معنای استراحت در نیمه روز دانسته اند؛ حال چه این استراحت با خواب همراه باشد و چه بدون خواب. اما گروهی دیگر از آنان، قیلوله را تنها به خواب هنگام ظهر معنا کرده اند، که همین معنای دوم مورد بحث ماست.
اهمیت خواب قیلوله
حال در ذیل، اهمیت خواب قیلوله را در روایات بررسی می کنیم:در منابع اسلامی احادیثی وجود دارد که توصیه به خواب هنگام ظهر دارند:امام صادق (علیه السلام) از پدرانش از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل می کنند: «روزه گرفتن در طول روز را با خوردن سحری کمک کنید، و با خواب قیلوله، بیدار شدن برای عبادت شبانه و شب زنده داری را یاری رسانید». امام صادق (علیه السلام) از پدرانش نقل می کند: «مردی بادیه نشین نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) آمد و گفت: ای رسول خدا! من حافظه خوبی داشتم ولی اکنون فراموش کار و کم حافظه شده ام، چه کنم؟ آن حضرت فرمود: شاید تو به خواب قیلوله عادت داشتی؟ گفت: آری. فرمود: و حال آن را ترک کرده ای؟ گفت: آری، پیامبر فرمود: دوباره همان کار (خواب قیلوله) را از سر بگیر تا انشاء الله حافظه ات باز گردد». امام باقر (علیه السلام) فرموده اند: «خواب، اگر در اول روز باشد، فرسودگی است، هنگام ظهر نعمت، بعد از عصر حماقت و بین مغرب و عشاء، روزی را بر انسان حرام می کند». امام کاظم (علیه السلام) فرمودند: «هنگام ظهر بخوابید؛ زیرا همانا خداوند انسان روزه دار را در حالی که آرمیده است، غذایش می دهد و سیرابش می کند».
زمان خواب قیلوله
همان گونه که در معنای لغوی قیلوله گذشت، خواب قیلوله، تنها زمانی رخ می دهد که نزدیک ظهر باشد؛ اما نکته مورد نظر این جا است که برخلاف آنچه متبادر به ذهن است، این خواب لزوماً قبل از اذان ظهر نیست؛ بلکه تا ساعاتی بعد از اذان ظهر نیز خواب قیلوله صدق می کند.بر این معنا روایتی از امام رضا (علیه السلام) دلالت دارد: «... پس از آن، زمانی که نیمه روز شود و مردم شغل های خود را ترک می کنند و جامه های خود را درمی آورند، استراحت می کنند و به طعام و قیلوله مشغول می شوند. لذا خدا ایشان را امر کرد که قبل از انجام این امور، ابتدا به ذکر و عبادت و نماز ظهر بپردازند و سپس به آن چه بخواهند از استراحت و طعام و قیلوله بپردازند». حدیثی از اهل سنت نیز بر همین معنای قیلوله دلالت دارد: انس بن مالک نقل می کند: «به همراه پیامبر اسلام نماز جمعه را خواندیم و سپس برگشته و خواب قیلوله کردیم».
استحباب خواب قیلوله
...

معنی کلمه قیلوله در ویکی واژه

قیلوله (ناشمردنی)
قیلولة
خواب نیمروز، خواب پیش از ظهر.
خواب بعد از ظهر

جملاتی از کاربرد کلمه قیلوله

چه ما را مهیاست اسباب فردا شراب است و حورست و قیلوله خانه
اما ورد چهارم: از وقت زوال تا نماز دیگر بود، باید که پیش از زوال قیلوله کند که قیلوله هر نماز شب را همچون سحور بود روزه را، اما چون قیام شب نباشد قیلوله کراهیت باشد که بسیار خفتن مکروه است. و چون بیدار شود باید که پیش از وقت طهارت کند و جهد آن کند که پیش از بانگ نماز در مسجد شود و تحیت مسجد بگزارد و جواب موذن بازدهد، و چهار رکعت کند پیش از فرض که رسول (ص) این چهار رکعت دراز بکردی و گفتی در این وقت درهای آسمان بگشایند.
تا کی ای بخت خفتهٔ «ترکی»! بر نخیزی زخواب قیلوله
گفتم روزی چند از نوائب حیلوله کنم و برین بساط قیلوله و نیز ستوران را میعاد بار نهادن بود و وقت بهار دادن چون عزم توقف و استدامت مصمم شد و رای اقامت مقرر و مستحکم گشت
پیر حبی درزی خاص شیخ بوده است. روزی جامۀ شیخ دوخته بود وقت قیلوله بود و شیخ سرباز نهاده و خادم خاص بر بالین شیخ بود، با مروحۀ در دست عبدالکریم گفت چه وقت اینست؟ پیر حبی گفت هرجا کی تو در گنجی من نیز درگنجم، خواجه عبدالکریم مروحه بنهاد و دستی چند بروی زد، چون هفت بار دست زد شیخ گفت بس. پیر حبی بیرون آمد و با خواجه نجار شکایت کرد. چون شیخ نماز دیگر بیرون آمد خواجه نجار با شیخ گفت کی جوانان دست بر پیران دراز می‌کنند، شیخ چی گوید؟ شیخ گفت دست خواجه عبدالکریم دست ما بود، بعد از آن هیچ کسی هیچ نگفت.
محمّدبن المبارک الصوری گوید که با ابراهیم ادهم بودم اندر راه بیت‌المقدّس وقت قیلوله اندر زیر درختی انار فرو آمدیم و رکعتی چند نماز کردیم و آوازی شنیدم از آن درخت که یا ابااسحق ما را کرامی کن و ازین بار من چیزی بخور ابراهیم سر در پیش افکند تا سه بار چنین بگفت پس این درخت گفت یا محمّد شفاعت کن تا از بار من چیزی بخورد. گفتم یا ابااسحق می شنوی برخاست و دونار باز کرد یکی بخورد و یکی به من داد بخوردم و ترش بود و آن درختی کوتاه بود چون بازگشتم و آنجا فرا رسیدیم آن درخت نار بزرگ شده بود و نار وی شیرین و در هر سالی دو بار برآوردی و او را رُمّان العابدین نام کردند عابدان در سایهٔ او شدندی.
قوله: أَ لَمْ تَرَ إِلی‌ رَبِّکَ، این آیت از روی ظاهر بیان معجزه مصطفی (ص) است و بر معنی فهم اهل حقایق، اشارت بتخاصیص قربت و تضاعیف کرامت او. امّا بیان معجزه آنست که رسول خدا علیه السلام در بعضی سفرها وقت قیلوله زیر درختی فرود آمد. یاران جمله با وی و سایه درخت اندک بود، ربّ العزّة جلّ جلاله بقدرت خویش اظهار معجزه مصطفی (ص) را سایه آن درخت بکشید چندان که همه لشکر اسلام را در سایه آن درخت جای بود. در آن حال ربّ العزّة این آیت فرو فرستاد و این معجزه ظاهر گشت. اما بیان تخصیص قربت و زلفت آنست که: أَ لَمْ تَرَ إِلی‌ رَبِّکَ خطاب با حاضرانست و تشریف مقربانست. موسی (ع) بر مقام مناجات طمع در دیدار حق کرد گفت: أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیْکَ جلال عزّت احدیت میل قهر در دیده قدس او کشید که: لَنْ تَرانِی و با مصطفی گفت: أَ لَمْ تَرَ إِلی‌ رَبِّکَ؟ ای محمد نه مرا می‌بینی و در من نگری؟ دیگر چه خواهی؟
بخوابی قیلوله را گرم گاه دمی بود آندم که شد کشته شاه
بهر قیلوله در آن پیغوله چون خفتی به خاک بر تنش سایه ردا بودی فروغ خور ازار