غاب

معنی کلمه غاب در لغت نامه دهخدا

غاب. ( ص ) سخن بیهوده و یاوه و هرزه و هذیان. حدیث و سخن بیهوده و لاطائل و ترهات. فضولی بیهوده و یافه. ( حاشیه لغت فرس اسدی نخجوانی ).
- حدیث غاب ؛ مجازاً مبتذل :
تا کی بری عذاب و کنی ریش را خضاب
تا کی فضول گوئی و آری حدیث غاب...رودکی.مردمان از خرد سخن گویند
تو هوا زی حدیث غاب کنی.رودکی ( از حاشیه لغت فرس اسدی ).همانا به چشمت هزاک آمدم
و یا چون تو ابله فغاک آمدم
کزینسان سخنهای غاب آوری
همی چشم دل را به خواب آوری.اسدی ( گرشاسبنامه ص 331 ).هر آن سخن که نه در مدح پادشاه بود
بود به نزد بزرگان روزگارچو غاب.شمس فخری ( از فرهنگ شعوری ج 2 ص 178 ). || بازپس افکنده بود چون سقط و نابکار. ( حاشیه لغت فرس اسدی ص 24 ). بازمانده بود چون چیزی که سقط باشد :
هر دو آن عاشقان بی مژه اند
غاب گشته چو سه شبه خوردی. ابوالعباس ( لغت فرس اسدی ص 24 - حاشیه ).
سقط و خراب شده و ازکارافتاده. ( برهان ). چیزی باشد خراب شده و ازکارافتاده. ( جهانگیری ). از کار افتاده. ( فرهنگ شعوری ج 2 ص 178 ). چیز ضایع شده بیکار مانده :
روی تو بسپرد و بربود و بیفکند و ببرد
چارچیز از چارچیز و هر یکی را کرد غاب
خرمی از نوبهار و تازگی از سرخ گل
نیکوئی از گردماه و روشنی از آفتاب.فرخی.مطرب قارون شده بر راه او
مقری پیمانه و الحانش غاب.ناصرخسرو.هرچه تازه خوب کردش گشت چرخ
هم ز گردش زود گردد زشت و غاب.ناصرخسرو. || بازپس افتاده و دور مانده. ( برهان ). || بقیه طعام بازمانده و بقیه خوردنی و طعامی بود که در ته طبق از خورش کسی زیاده آمده باشد. بقیه خوردنی باشد که از خورش کسی فاضل آید. بقیه و زیاده آمده خوردنی. ( فرهنگ شعوری ج 2 ص 178 ) ( برهان ) ( جهانگیری ) :
ز آنهمه وعده نیکو ز چه خرسند شدی
ای خردمند بدین نعمت پوسیده غاب.ناصرخسرو.یقین که باشد سرمایه غذای وجود
ز خوان نعمت و احسان تو نثاره غاب.شمس فخری.|| ( اِ ) بازمانده آتش. ( اوبهی ). || کعب. بژول. قاب. پژول. اشتالنگ. شتالنگ. بجول. پجول. بُجُل. ( در تداول مردم خراسان ).
غاب. ( ع اِ ) ج ِ غابة. جنگل.بیشه شیر. ( مهذب الاسماء ) ( دهار ). بیشه و نیستان. ( برهان ). بیشه ها، خصوصاً بیشه هائی که در آن شیر ماند و این جمع غابة است. ( غیاث بنقل از منتخب و صراح ).

معنی کلمه غاب در فرهنگ معین

[ ع . ] (اِ. ) سخن بیهوده ، هذیان .
[ ع . ] (اِ. ) جِ غابه ، بیشه ها، نیستان ها.

معنی کلمه غاب در فرهنگ عمید

۱. بیهوده و یاوه: تا کی بری عذاب و کنی ریش را خضاب / تا کی فضول گویی و آری حدیث غاب.(رودکی: ۵۲۰ )، زآن همه وعدۀ نیکو ز چه خرسند شدی / ای خردمند بدین نعمت پوسیدۀ غاب (ناصرخسرو: ۱۸۸ ).
۲. خراب و ضایع.
= غابه
۱. گوشت شب مانده، گوشت گندیده.
۲. غذای پس مانده.

معنی کلمه غاب در فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع غابه بیشه ها نیستانها یا شیر غاب . ۱ - شیر بیشه . ۲ - علی ع بن ابی طالب . یا غاب بلدی . نی رومی . یا غاب رومی . نی رومی . یا غاب فارسی . نی پارسی .
جایگاهی در نجد .

معنی کلمه غاب در ویکی واژه

سخن بیهوده، هذیان.
جِ غابه ؛ بیشه‌ها، نیستان‌ها.

جملاتی از کاربرد کلمه غاب

هدف نوع‌یابی مرغابی این است که مناسب بودن نوع متغیر را برای استفاده در جای مشخص، به وسیله روش‌های خاص تعیین کند. اما در نوع‌یابی عادی، مناسب بودن فقط با نوع شیٔ مشخص می‌شود.
در آبش سینه چون مرغابیان گم برون آورده از دریا سر و دم
ز شهر بیرون دیدم قطیع گاوان را روانه همچو پلنگ از کنام و شیر از غاب
ز شوق از بس که دریا رفت بالا ز مرغابی فلک نشناخت خود را
زخون دیده وسوز جگر چو مرغابی منم بدام زمانی تر وزمانی خشک
از این منطق در برنامه سازی کامپیوتر نیز، در زبان‌هایی مانند پایتون و روبی استفاده می‌شود که به آن نوع یابی مرغابی می‌گویند.
بقایای آسیاب‌های سرچشمه بناب مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان خرم بید، بخش مشهد مرغاب واقع شده و این اثر در تاریخ ۷ اسفند ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۲۱۴۲۰ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
زکوفه چنان بانگ و غوغابخاست که گفتی مگر شور محشر به پاست
روان هر شکاری بکف تیغ تیز نموده بمرغابیان رستخیز
دو صف بهیأت دو کوه آهن از پی قتل که رسته در وی از تیغ و نیزه صورت غاب
جایِ آن است که خون موج زَنَد در دلِ لعل زین تَغابُن که خَزَف می‌شکند بازارش
اسلام در ۵۸۶ قمری (۱۱۹۰ میلادی) وارد نپال شد. در پایان سده ۱۴ میلادی سلطان شمس الدین بنگالی به دره کاتماندو (پایتخت نپال) حمله برد که این یورش موجب حضور بیشتر مسلمین در نپال شد. در هنگام امپراطوری مغول نفوذ اسلام در نپال رشد بیشتری یافت. زبان مسلمانان این کشور غاباً اردو و مذهبشان حنفی است.
اق چشمه (خرم‌بید)، روستایی از توابع بخش مشهد مرغاب شهرستان خرم‌بید در استان فارس ایران است.
احمدآباد (خرم‌بید)، روستایی از توابع بخش مشهد مرغاب شهرستان خرم‌بید در استان فارس ایران است.
بقایای آسیاب دیدگان مربوط به سده‌های متاخر دوران‌های تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان خرم بید، بخش مشهد مرغاب، ۵۰۰ متری جنوب جاده مشهد مرغاب به دهبید، نرسیده به دو راهی بوانات واقع شده و این اثر در تاریخ ۷ اسفند ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۲۱۴۲۶ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
لاتکلفنی شرابا فی السحر ما افل شعری و ما غاب القمر
چیست مرغابی فراخته بال سر او را بدو جهت منقار